پارت 5 ما همه مرده ایم
پارت 5 ما همه مرده ایم
اسا: که اینطور
ا/ت: حالا هم برو کنار میخوام برم
اسا: نرم چی
ا/ت: بد میبینی
ویو کوک
با جیمین تهیونگ و دوست دختراش داشتیم میرفتیم بیرون حوصلمون سر رفته بود امشب تولد دوست دختر جیمین بود شبش مدرسه هم تعطیل پس گفتیم بیایم بیرون حوصلمون عوض بشه اول میخواستیم بریم کافه با صحنه ای که دیدیم شوکه شدیم ولی صحنه باحالی یود واسم پشت پنجره وایسادیم و نگاه کردیم دیدم ا/ت با اسا دارن بحث میکنن به بچه ها گفتم ببینیم چی میشه فعلا نریم تو
ویو حال ا/ت
اسا: نمیرم کنار بعد دیروزو یادته جواب سوالمو ندادی باید همین الان بهم بگی دیروز با کوک چیکار کردین
ا/ت: اصلا به تو ربطی نداره گفتم
اسا: شنیدم بخواطر وحشی بازیات از مدرسه قبلیت اخراج شدی
ا/ت: خب که چی
اسا: یه دفعه سرم وحشی نسشی خانوم کوچولو
دیگه خیلی داشت میرفت رو مخم گرفتم همون جا زدم زیر پاش افتاد زمین یه چک زدم بهش و بقیش هم میخواستم مشت بزنم
جیمین: جونگکوک شاید یرات باحال باشه ولی ا/ت الان اسا رو خفه میکنه بریم جداشون کنیم
تهیونگ: اره راست میگه
ا/ت: میخواستم بزنمش که جونگکوک و تهیونگ گرفتنم نزاشتن که بزنمش هی تقلا میکردم ولم کنن برم حسابشو برسم ولی نزاشتن
ا/ت: یک بار دیگه اینطوری کنی برات بد میشه فهمیدی
اسا: دختره دیونه ببین چیکارم کردییییی
ا/ت: خوبت کردمممم
کوک: بسه دیگهههه
دیگه حرفی نزدیم
کوک: اسا مگه بهت نگفتم دیگه پیشه ا/ت پیدات نشه
اسا به گریه کردن افتاد و از اونجا خارج شد
ویو کوک
واقعا از دعوا و ادم های دغوایی خوشم میاد و این دختر هم مثل منهه دختره زیاد پر دلو جرعتیه هرکی بهش بگه بالا چشت ابروعه میرفت کتکش میزد مث خودمه
ویو حال
ا/ت: میزاشتید میزدمش دیگه اصلا شما چرا اینجایید
جیمین: داشتیم میومدیم کافه تورو دیدیم که میخواستیی اسا رو کتک بزنی همین
کوک: خودت اینجا چیکار میکنی ا/ت
خب منم اومدم کافه دیگه مگه چیه
دختره خودش کرم میریزه لوس نمیدونم چی چی
تهیونگ: این حرفا رو ول کنید تموم شد رفت پی کارش تازه خوبشم کردی(ایولا بهت اقای کیم تهیونگ🤣)
جیمین: راست میگه تا حالا دختری اینطوری ندیدم خیلی عجیبی تو
با هم زدیم زیر خنده
ساعت نزدیک 5 بود رفتم خونه از اون طرف هم بریم تولد
اسا: که اینطور
ا/ت: حالا هم برو کنار میخوام برم
اسا: نرم چی
ا/ت: بد میبینی
ویو کوک
با جیمین تهیونگ و دوست دختراش داشتیم میرفتیم بیرون حوصلمون سر رفته بود امشب تولد دوست دختر جیمین بود شبش مدرسه هم تعطیل پس گفتیم بیایم بیرون حوصلمون عوض بشه اول میخواستیم بریم کافه با صحنه ای که دیدیم شوکه شدیم ولی صحنه باحالی یود واسم پشت پنجره وایسادیم و نگاه کردیم دیدم ا/ت با اسا دارن بحث میکنن به بچه ها گفتم ببینیم چی میشه فعلا نریم تو
ویو حال ا/ت
اسا: نمیرم کنار بعد دیروزو یادته جواب سوالمو ندادی باید همین الان بهم بگی دیروز با کوک چیکار کردین
ا/ت: اصلا به تو ربطی نداره گفتم
اسا: شنیدم بخواطر وحشی بازیات از مدرسه قبلیت اخراج شدی
ا/ت: خب که چی
اسا: یه دفعه سرم وحشی نسشی خانوم کوچولو
دیگه خیلی داشت میرفت رو مخم گرفتم همون جا زدم زیر پاش افتاد زمین یه چک زدم بهش و بقیش هم میخواستم مشت بزنم
جیمین: جونگکوک شاید یرات باحال باشه ولی ا/ت الان اسا رو خفه میکنه بریم جداشون کنیم
تهیونگ: اره راست میگه
ا/ت: میخواستم بزنمش که جونگکوک و تهیونگ گرفتنم نزاشتن که بزنمش هی تقلا میکردم ولم کنن برم حسابشو برسم ولی نزاشتن
ا/ت: یک بار دیگه اینطوری کنی برات بد میشه فهمیدی
اسا: دختره دیونه ببین چیکارم کردییییی
ا/ت: خوبت کردمممم
کوک: بسه دیگهههه
دیگه حرفی نزدیم
کوک: اسا مگه بهت نگفتم دیگه پیشه ا/ت پیدات نشه
اسا به گریه کردن افتاد و از اونجا خارج شد
ویو کوک
واقعا از دعوا و ادم های دغوایی خوشم میاد و این دختر هم مثل منهه دختره زیاد پر دلو جرعتیه هرکی بهش بگه بالا چشت ابروعه میرفت کتکش میزد مث خودمه
ویو حال
ا/ت: میزاشتید میزدمش دیگه اصلا شما چرا اینجایید
جیمین: داشتیم میومدیم کافه تورو دیدیم که میخواستیی اسا رو کتک بزنی همین
کوک: خودت اینجا چیکار میکنی ا/ت
خب منم اومدم کافه دیگه مگه چیه
دختره خودش کرم میریزه لوس نمیدونم چی چی
تهیونگ: این حرفا رو ول کنید تموم شد رفت پی کارش تازه خوبشم کردی(ایولا بهت اقای کیم تهیونگ🤣)
جیمین: راست میگه تا حالا دختری اینطوری ندیدم خیلی عجیبی تو
با هم زدیم زیر خنده
ساعت نزدیک 5 بود رفتم خونه از اون طرف هم بریم تولد
۴.۶k
۰۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.