اسم :امع
اسم :امع
فامیلی :چیبا
بیو گرافی امه 🐾
سن :ت پارت اولینا پنج هست ولی در کل دوازده هست
علایق : میتسویا ، بستنی شکلاتی ، موتور ، ویالن ، گیتار ، اما ، خون ، مافیا ، تفنگ ، کمک کردن هست ،جودو ، خوانندگی ، بارون ، خانوادش هست
تنفرت :قلدرها، سبزیجات ، ساکورا (ت پارت های بعد میگم کیه ) ،کیوماسا ، کیساکی ، افراد لوس و مامانی ، باباش و مامانش و ....
تایپش: INFP
اخلاق: مهربون ، فداکار ، نقاب زن ، کیوت هست
وابستگی: تاکاشی میتسویا (برادر ناتنیش) دادشاش ک فوت کردن
ماریا چیبا (خواهر بزرگ ترش) اما (خواهر کوچکترش )
چیبا مانا(اون یکی خواهر بزرگ ترش ) اوسامو دازای (دادش ناتنی)
ریگوچی کن (دادش ناتنی
امع وقتی بچه بود از پدرش خیلی کتک میخورد پدرش همیشه اونو با کمربند میزد و مرد سالاری میکرد ب خواهرانش امه یک روز از برادرش پرسید آرزوش چیه و اون در جواب گفت مراقب خانوادم باشم امع از جواب برادرش خوشش اومد و تصمیم گرفت ک. مثل اون شود بنابراین وقتی پدرش میخواست خواهرش رو کتک بزنه امه خودش دفاع میکرد و کتک میخورد بیش از حد خانوادش او را دوست نداشتن بنابراین وقتی خواهر کوچیک تر اون اما بدنیا اومد با برادرانش از خونه رفتن بیرون و در ژاپن زندگی میکردن ک پدر امه برادرانش رو کشت و ب قتل رسید او میخواست خواهر کوچیک تر امه رو ببرد و. او بزرگ کند اما اون ها نزاشتن و فوت کردن و امه سرپرستی خواهرش گرفت ت اون سن کمش
فامیلی :چیبا
بیو گرافی امه 🐾
سن :ت پارت اولینا پنج هست ولی در کل دوازده هست
علایق : میتسویا ، بستنی شکلاتی ، موتور ، ویالن ، گیتار ، اما ، خون ، مافیا ، تفنگ ، کمک کردن هست ،جودو ، خوانندگی ، بارون ، خانوادش هست
تنفرت :قلدرها، سبزیجات ، ساکورا (ت پارت های بعد میگم کیه ) ،کیوماسا ، کیساکی ، افراد لوس و مامانی ، باباش و مامانش و ....
تایپش: INFP
اخلاق: مهربون ، فداکار ، نقاب زن ، کیوت هست
وابستگی: تاکاشی میتسویا (برادر ناتنیش) دادشاش ک فوت کردن
ماریا چیبا (خواهر بزرگ ترش) اما (خواهر کوچکترش )
چیبا مانا(اون یکی خواهر بزرگ ترش ) اوسامو دازای (دادش ناتنی)
ریگوچی کن (دادش ناتنی
امع وقتی بچه بود از پدرش خیلی کتک میخورد پدرش همیشه اونو با کمربند میزد و مرد سالاری میکرد ب خواهرانش امه یک روز از برادرش پرسید آرزوش چیه و اون در جواب گفت مراقب خانوادم باشم امع از جواب برادرش خوشش اومد و تصمیم گرفت ک. مثل اون شود بنابراین وقتی پدرش میخواست خواهرش رو کتک بزنه امه خودش دفاع میکرد و کتک میخورد بیش از حد خانوادش او را دوست نداشتن بنابراین وقتی خواهر کوچیک تر اون اما بدنیا اومد با برادرانش از خونه رفتن بیرون و در ژاپن زندگی میکردن ک پدر امه برادرانش رو کشت و ب قتل رسید او میخواست خواهر کوچیک تر امه رو ببرد و. او بزرگ کند اما اون ها نزاشتن و فوت کردن و امه سرپرستی خواهرش گرفت ت اون سن کمش
۲.۶k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.