65.Part 64
Part 64
نانا ویو : بلند شدم صورتمو شستم دیدم تهیونگ میگه اول بیام صبحونه بخورم بعد لباس عوض کنم
راوی: داشتن صبحونه میخودن که......
تهیونگ: هری بهم زنگ زد
نانا: هری!!!! چی گفت !!!! خبری شد!!!!
تهیونگ: اره گفت امروز جشنه توی یه تالاری که خواهر جنابالی تشریف دارن
نانا: اها
تهیونگ : لباس مجلسی داری
نانا: نمیدونم
Part 65
تهیونگ: برو چک کن که اگه داری هیچ اگه نه که قبل از شب بریم بخریم
نانا: بخرممممم
تهیونگ: نه اینجوری نمیشه تو محبت بهت نیومده
نانا: کی گفته محبت کنی
تهیونگ زیر لب: دختره نمک نشناس
نانا: شنیدم
نانا ویو : بلند شدم صورتمو شستم دیدم تهیونگ میگه اول بیام صبحونه بخورم بعد لباس عوض کنم
راوی: داشتن صبحونه میخودن که......
تهیونگ: هری بهم زنگ زد
نانا: هری!!!! چی گفت !!!! خبری شد!!!!
تهیونگ: اره گفت امروز جشنه توی یه تالاری که خواهر جنابالی تشریف دارن
نانا: اها
تهیونگ : لباس مجلسی داری
نانا: نمیدونم
Part 65
تهیونگ: برو چک کن که اگه داری هیچ اگه نه که قبل از شب بریم بخریم
نانا: بخرممممم
تهیونگ: نه اینجوری نمیشه تو محبت بهت نیومده
نانا: کی گفته محبت کنی
تهیونگ زیر لب: دختره نمک نشناس
نانا: شنیدم
۳.۹k
۲۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.