(فیک لاو)
داشتم زخمه تیری که بهش خوده بودو ضدعوفونی میکردم با گریه که نامجون یهو چشاشو باز کرد منم از شدت ترس جیغ کشیدم:
ا.ت:مامان جان جیغغغغغ
یونا :چته جیغغعغغغغغغغغع(وفتی دید بلند تر داد زد)
ادمین:که یهو هیون و آعضا و فیلکس با خنده از اتاق اومدن بیرون و نامجون هم داشت میخندید
ا.ت: وایی شما چتونه اون مگه تیر نخورد
فیلکس: نه این همش یک نقشه بود تا تورو به نامجون برسونی همین
یونا:بعنی این همه سال این رفتارا نقشه بود
اعضا:آره
ا.ت:اههههه قلبم اومد توی دهنم
نامی: ا.ت منو میبخشی
ا.ت: باید فکرمو بکنم
نامی:یاااااااا
ا.ت: باشه.باشه بخشیدمت کوچولو
نامی:
:)
جین و جیهوپ:خب امروز کجاها بریم
ا.ت و یونا: بریم خرید
نامی : اوکی:)
..........
ویو ادمین
و همه لباساشونو پوشیدن و رفتن بزرگ ترین مرکز سئول
ببخشید کم شد بیب💜
ا.ت:مامان جان جیغغغغغ
یونا :چته جیغغعغغغغغغغغع(وفتی دید بلند تر داد زد)
ادمین:که یهو هیون و آعضا و فیلکس با خنده از اتاق اومدن بیرون و نامجون هم داشت میخندید
ا.ت: وایی شما چتونه اون مگه تیر نخورد
فیلکس: نه این همش یک نقشه بود تا تورو به نامجون برسونی همین
یونا:بعنی این همه سال این رفتارا نقشه بود
اعضا:آره
ا.ت:اههههه قلبم اومد توی دهنم
نامی: ا.ت منو میبخشی
ا.ت: باید فکرمو بکنم
نامی:یاااااااا
ا.ت: باشه.باشه بخشیدمت کوچولو
نامی:
:)
جین و جیهوپ:خب امروز کجاها بریم
ا.ت و یونا: بریم خرید
نامی : اوکی:)
..........
ویو ادمین
و همه لباساشونو پوشیدن و رفتن بزرگ ترین مرکز سئول
ببخشید کم شد بیب💜
۳.۴k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.