برده کوچولو
برده کوچولو
p:4
تهیونگ _
ات+
_بریم
+اوم بریم
توی ماشین
+اوم اون کلته برای چیه
_مگ بابات بهت نگفته که مافیام؟
+نه نگفته
_من مافیام
+ـ....* تعحب
یکم باهم صحبت کردیم
کنارش احساس امنیت میمردم با اینکه بهم.....(منحرفا خودتون بفمین)
یه دفعه دلدرد گرفتم
+اححیی
_چیع
+هیچی
زدکنار
_دلت
+اوم
یکم دلمو ماساژ داد و حرکت کردیم رسیدیم
رفتم چنتا لباس خریدم
خاستم یع لباس مجلسی بخرم خیلی خوشگل بود اما باز بود
تهیونگ دید
_اینو کجا میخای بپوشی
+مهمونی
اومد سمتم
_خیلی بازع نمیذارم بخریش
+اوم
چنتا دیگ پوشیدم ایراد گرفت
_بذار خودم بهت میدم
بهم یه لباس مشکی خیلی خوشگل داد پوشیدمش (میذارمش)
_خیلی خوبه بهت میاد
+ممنون
لباس خریدیم
+یه چیز دیگ
_چی
+لباس زیر *بااضطراب
_عوم بریم
رفتیم لباس زیر گرفتم هنوز داشتم لباسارو. نگا میکردم
تهیونگ یه لباس خاب نشونم داد
+نمیخام
_چرا
+من اینارو. نمیپوشم
_پیش من باید بپوشی
+اصلا
چنتا لباس خاب. هم برام گرفت
+گفتم که. نمیخام
_باید بخای
+من باید برم دس به اب
_برو
+کجاس
رفتم و اومدم
شب شد و رفتیم رستوران
غذا سفارش دادیم
تهیونگ کنارم نشست و چن نفرو دید بهم کفت برم روبروش بشینم و رفتم
کل وفت دستش توی جیبش و عصبی بود شام خوردیم و رفتیم
رفتم نشستم توی ماشین تهیونگ نیومد یه کلت داد دستم و یه اسلحه دیگ توی داشبورد باچنتا گلوله برداشت
_ اگر کسی خاست بهت نزدیک شع میزنیش
+عوم اما اگر قصد بدی نداشته باشع
_میزنیش بقیش با خودم
و رفت کل مدت ایترس دلشتم
حدودا نیم ساعت کذشت و تهیونگ با صورت خونی اومد
از ماشین پیاده شدم
رفتم پیشش
حالش خوب بود
یهو یکی از پشت دستشو کذاشت رویشونم
تهیونگ دستمو کشید افتادم توی بغلش تفنگو کرفت سمتش
p:4
p:4
تهیونگ _
ات+
_بریم
+اوم بریم
توی ماشین
+اوم اون کلته برای چیه
_مگ بابات بهت نگفته که مافیام؟
+نه نگفته
_من مافیام
+ـ....* تعحب
یکم باهم صحبت کردیم
کنارش احساس امنیت میمردم با اینکه بهم.....(منحرفا خودتون بفمین)
یه دفعه دلدرد گرفتم
+اححیی
_چیع
+هیچی
زدکنار
_دلت
+اوم
یکم دلمو ماساژ داد و حرکت کردیم رسیدیم
رفتم چنتا لباس خریدم
خاستم یع لباس مجلسی بخرم خیلی خوشگل بود اما باز بود
تهیونگ دید
_اینو کجا میخای بپوشی
+مهمونی
اومد سمتم
_خیلی بازع نمیذارم بخریش
+اوم
چنتا دیگ پوشیدم ایراد گرفت
_بذار خودم بهت میدم
بهم یه لباس مشکی خیلی خوشگل داد پوشیدمش (میذارمش)
_خیلی خوبه بهت میاد
+ممنون
لباس خریدیم
+یه چیز دیگ
_چی
+لباس زیر *بااضطراب
_عوم بریم
رفتیم لباس زیر گرفتم هنوز داشتم لباسارو. نگا میکردم
تهیونگ یه لباس خاب نشونم داد
+نمیخام
_چرا
+من اینارو. نمیپوشم
_پیش من باید بپوشی
+اصلا
چنتا لباس خاب. هم برام گرفت
+گفتم که. نمیخام
_باید بخای
+من باید برم دس به اب
_برو
+کجاس
رفتم و اومدم
شب شد و رفتیم رستوران
غذا سفارش دادیم
تهیونگ کنارم نشست و چن نفرو دید بهم کفت برم روبروش بشینم و رفتم
کل وفت دستش توی جیبش و عصبی بود شام خوردیم و رفتیم
رفتم نشستم توی ماشین تهیونگ نیومد یه کلت داد دستم و یه اسلحه دیگ توی داشبورد باچنتا گلوله برداشت
_ اگر کسی خاست بهت نزدیک شع میزنیش
+عوم اما اگر قصد بدی نداشته باشع
_میزنیش بقیش با خودم
و رفت کل مدت ایترس دلشتم
حدودا نیم ساعت کذشت و تهیونگ با صورت خونی اومد
از ماشین پیاده شدم
رفتم پیشش
حالش خوب بود
یهو یکی از پشت دستشو کذاشت رویشونم
تهیونگ دستمو کشید افتادم توی بغلش تفنگو کرفت سمتش
p:4
۴.۵k
۲۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.