44
#44
عشق ووفش💜♾️💙
ارسلان: بلند شدمو روبه روش وایسادم
خفه شووووو من از اولم ازت بدم میومد حالاهم خوب شد که یه دعوا ردیف شد حالا هم گمشوووووو
زهرا: فک کرردی من ازت خوشم اومد
اینو گفتم یه طرف گوشم سوخت
ارسلان: محکم زدم تو گوشش با شنیدن حرفش
نیکا: هیحح
دستمو جلوی دعنم گذاشتم از ترس
زهرا: به نیکا نکاهی کردم که با وحشت به من نکاه میکرد شاید اون تقصیری نداشته همش تقصیر ارسلانه چشام پر اشک شد و از خونه زدم بیرون و به سمت خونمون رفتم
ارسلان: نشیتم روی تخت و سرمو با دستام گرفتم
نیکا: ا ا رسلان
ارسلان: سرمو اوردم بالا
چیههه
نیکا: این اخلاقشو دوص ندلشتم روز اولم که اومدم اینجا همینطور شد
هیچی
رفتم سمت در رو رفتم پایین
ارسلان: چرا اینجوری صحبت کردم ارسلان تو چت شدهههه
زهرا: رفتم خونه
باباش: زهرا دخترم چیشده
زهرا: با با 😭
باباش: بیا اینجا ببینم نفس بابا بگو چیشده
زهرا: رفتم و نشستم کنارشو ماجرا رو گفدم
نیکا: نشسته بودم که ایفون به صدا دراومد
زهرا بود
ب ب له
زعرا: نیکا به ارسلان بگو بیاد پایین یه کاری باش دارم
نیکا: باشع
سمت اتاق رفتم که همنجوری نشسته بود
زهرا پایینه میگه بیا یه کاری بات داره
اینو گفتم و رفتم پایین
ارسلان: پاشدم لباسامو پوشیدم رفتم پایین نیکا رو مبل بود رفتم در ورودی رو باز کردمو از حیاط گذشتمو در خونه رو باز کردم که دوتا مرد بزرگ با یه مرد تقربیا موسن با زهرا رو دیدم
که اون دوتا مردا حلم داپن و افتادم کف حیاط سروع کردن به کتک زدن
70 تا کام😐خماری خش بگذره😉
ارسلان نیکا دیانا متین ممد پانیذ عسل رضا مهراب مهدیس دپ رمان اکیپ عاشقانه شکست مرگ دخترونه پسرونه رفیق ضربه ویسگون دپرس عذاب عشق ارنیکا اردیا متینکا متدیا محردیس محرشاد عسلئو پانلو مونیکا کاپل قشنگ کلیپ تتلو بیلیایلیش بیتیاس بلکپینک ای مووی ادیت تکسچر کادر اینشات خاص
عشق ووفش💜♾️💙
ارسلان: بلند شدمو روبه روش وایسادم
خفه شووووو من از اولم ازت بدم میومد حالاهم خوب شد که یه دعوا ردیف شد حالا هم گمشوووووو
زهرا: فک کرردی من ازت خوشم اومد
اینو گفتم یه طرف گوشم سوخت
ارسلان: محکم زدم تو گوشش با شنیدن حرفش
نیکا: هیحح
دستمو جلوی دعنم گذاشتم از ترس
زهرا: به نیکا نکاهی کردم که با وحشت به من نکاه میکرد شاید اون تقصیری نداشته همش تقصیر ارسلانه چشام پر اشک شد و از خونه زدم بیرون و به سمت خونمون رفتم
ارسلان: نشیتم روی تخت و سرمو با دستام گرفتم
نیکا: ا ا رسلان
ارسلان: سرمو اوردم بالا
چیههه
نیکا: این اخلاقشو دوص ندلشتم روز اولم که اومدم اینجا همینطور شد
هیچی
رفتم سمت در رو رفتم پایین
ارسلان: چرا اینجوری صحبت کردم ارسلان تو چت شدهههه
زهرا: رفتم خونه
باباش: زهرا دخترم چیشده
زهرا: با با 😭
باباش: بیا اینجا ببینم نفس بابا بگو چیشده
زهرا: رفتم و نشستم کنارشو ماجرا رو گفدم
نیکا: نشسته بودم که ایفون به صدا دراومد
زهرا بود
ب ب له
زعرا: نیکا به ارسلان بگو بیاد پایین یه کاری باش دارم
نیکا: باشع
سمت اتاق رفتم که همنجوری نشسته بود
زهرا پایینه میگه بیا یه کاری بات داره
اینو گفتم و رفتم پایین
ارسلان: پاشدم لباسامو پوشیدم رفتم پایین نیکا رو مبل بود رفتم در ورودی رو باز کردمو از حیاط گذشتمو در خونه رو باز کردم که دوتا مرد بزرگ با یه مرد تقربیا موسن با زهرا رو دیدم
که اون دوتا مردا حلم داپن و افتادم کف حیاط سروع کردن به کتک زدن
70 تا کام😐خماری خش بگذره😉
ارسلان نیکا دیانا متین ممد پانیذ عسل رضا مهراب مهدیس دپ رمان اکیپ عاشقانه شکست مرگ دخترونه پسرونه رفیق ضربه ویسگون دپرس عذاب عشق ارنیکا اردیا متینکا متدیا محردیس محرشاد عسلئو پانلو مونیکا کاپل قشنگ کلیپ تتلو بیلیایلیش بیتیاس بلکپینک ای مووی ادیت تکسچر کادر اینشات خاص
۳۷.۰k
۱۴ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.