ویو جیا
ویو جیا
جیا: اجومااا گشنمهه
از جلوش رد شدمو وارد اشپز خونه رفتم چش ابرو بالا امدم
ویو تهیونگ
الان این یعنی چی
تا بره تو اشپز خونه بره نگاش کردم وقتیم برام چش قوره امد سرمو بر گردوندم نیش خندی زدم که
هنوز دوست داره لج کنه
وثتی رفت
ب راهم ادامه دادمو رفتم اتاقم
ویو جیا
حیا: اجوما غذا میخوام
احوما: دخترم الان تا شام مونده باید منتظر جناب جئونم بمونیم
جیا: من نمیخوام با اون دوتا رو برو شم چه برسه غذت بخورم
* چقدر زر میزنه همین الان از جلوش رد شد*
اجوما: بچه شدی
گونه اجومارو بوس کردم
جیا: اره
حالا هم بیار برام لطفا
اجوما: باشه
برام تو اشپز خونه غذامو داد خوردم امدم بیرون که اون یکی تشریف فرما شد
وقتی منو دید وایشادو منتظر سلام بود ولی کور خوند
ی نگا کردمو رفتم بالا
تو اتاقم ب درسا رسیدم
حموم کردم
دراز کشیدمو وسایل کقاشیمو رو تخت ولو کردم شروع کردم......
ویو کوک
جیا: اجومااا گشنمهه
از جلوش رد شدمو وارد اشپز خونه رفتم چش ابرو بالا امدم
ویو تهیونگ
الان این یعنی چی
تا بره تو اشپز خونه بره نگاش کردم وقتیم برام چش قوره امد سرمو بر گردوندم نیش خندی زدم که
هنوز دوست داره لج کنه
وثتی رفت
ب راهم ادامه دادمو رفتم اتاقم
ویو جیا
حیا: اجوما غذا میخوام
احوما: دخترم الان تا شام مونده باید منتظر جناب جئونم بمونیم
جیا: من نمیخوام با اون دوتا رو برو شم چه برسه غذت بخورم
* چقدر زر میزنه همین الان از جلوش رد شد*
اجوما: بچه شدی
گونه اجومارو بوس کردم
جیا: اره
حالا هم بیار برام لطفا
اجوما: باشه
برام تو اشپز خونه غذامو داد خوردم امدم بیرون که اون یکی تشریف فرما شد
وقتی منو دید وایشادو منتظر سلام بود ولی کور خوند
ی نگا کردمو رفتم بالا
تو اتاقم ب درسا رسیدم
حموم کردم
دراز کشیدمو وسایل کقاشیمو رو تخت ولو کردم شروع کردم......
ویو کوک
۱۴.۰k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.