فیک یع آرمی پارت ۱۷

ساکورا: خیلی دوستت دارم اونی قشنگم! تو فنساین می بینمت!
و رفتش رفتیم سمت اتاقی که اعضا توش بودن
دو تا بادیگارد جلوی در وایساده بودن
بادیگارد1: شما کی هستین؟ ورود به اینجا ممنوعه
ات: من دوست دختر تهیونگم
یونا: منم دوست دختر جونگ کوکم
بادیگارد1: اونوقت منم رئیس جمهورم! برین الان وقت مسخره بازی نیست!
ات: آقا دروغمون کجا بود! خب برو از خودشون بپرس!
بادیگارد2: برو ازشون بپرس دیگه شاید راست میگن!
بادیگارد1: چی میگی! حرف دوتا آرمی رو باور می کنی؟
یونا: بالاخره که می فهمی!
برگشتیم اونطرف تر کنار دیوار صندلی بود نشستیم اونجا آرنجمونو گذاشتیم رو پامون سرمونو رو دستامون!
(خودمم نفهمیدم چی گفتم!)
یونا: اون دختره کی بود؟ تو باهاش ژاپنی حرف زدی؟
ات: دوستم بود آخه قبل از مرگ مامان و بابام یه مدت تو ژاپن زندگی می کردیم!
زمان گذشت و گذشتتتت که...

گیلی گیلی
اینم دوتا پارت امروز
راضی شدین؟
هیع البته حرفمو پس میگیرم حق داشتین شاکی باشین😶
میخوام محو شم

واسه پارت بعدش فقط کافیه ۲۶۰تاییم کنین و لایکا به ۴۰برسه و ۶۰تا کامنت بزارین
چیز زیادی نیست که هست؟
خب کامنتشو یه تنه میرسونین
لایکا هم فقط یکم زمان میخواد
فالووراعم خدا کریمه😁

راستی از این به بعد سه تا سه تا پارت میزارم

یهو دیدین با ۳تا یا ۶تا پارت اومدماااا