ازدواج اجباری
پارت ¹
تنها تو اتاق تاریکم نشسته بودم و اشکام بی اختیار از روی گونم ب سمت پایین هدایت میشد تنها ب این فک میکردم ک چرا بین این همه آدم من باید این اتفاق برام پیش بیاد بین میلیون ها آدم چرا من آخه چرا خدایا تو اصن منو میبینی یا فق قراره تا اخر عمرم عذاب بکشم ..
همینجوری ک تو حال خودم بودم و تو افکارم گم شده بودم باز شدن در چشمامو بستم چون نوری ک وارد اتاق شده بود اذیتم میکرد
× دختر بلند شد خودتو جمع و جور کن فردا چشات باد میکنه
+ برام مهم نیس
× با من لج نکن بلند شو دوش بگیر بیا شامتو بخور بعدم بگیر بخاب ک صب باید زود بلند شی
+ برو بیرون میام
بعد از خارج شدن مامانم از اتاقم فهمیدم گریه کردنم دیگه بی فایدس خانوادم فق ب سود خودشون کاری رو انجام میدن و حال من براشون مهم نیس وگرنه الان تو همچین مخمسه ای گیر نمیکردم خیلی بی حال بودم ب زور از جام پاشدم و ب سمت حموم قدم ورداشتم
همونطور ک قطره های آب خیلی ملایم از روی سرم ب پایین حرکت میکردن منم ب زندگیم ک چقد بی فایده و غم انگیزه و معلوم نیس تهش چی میشه فک میکردم بدنمو شستم موهامو شامپو زدم و ماساژ دادم و بعد ۲۰ مین از حموم خارج شدم خودمو خشک کردم لباسامو پوشیدم و موهامو با ی حوله پوشوندم خودمو تو آیینه نگا کردم شدم شبیه معتادا زیر چشام سیاهه خود چشام قرمز شده بینیم سرخ شده لبامم دیگه قرمز نیس
+ زندگی من برا هیچ کس مهم نیس..
از اتاقم خارج شدم و سر میز شام نشستم
٪ عروس خانم چطوره
جوابی ندادم
٪ ات با تو ام .
+ میتونی از قیافم متوجه حالم بشی
٪ فردا عروسیته چرا انقد ناراحتی
+ ترجیح میدم خفه شم
دیگه صدایی نشنیدم غذامو خوردم و وارد اتاقم شدم رو تختم دراز کشیدم و دیگه خابیدم ....
صب با صدای مامانم از خاب پاشدم
× ات بلد شو دیگه دیر میشه دختر
+ چیشده مامان
× پاشو حاضر شو باید بری آرایشگاه
+ این وقت صب تو این هوا سگو بزنی نمیره بیرون من بلند شم حاضر شم ک برم آرایشگاه؟ عمرن میخام بخابم
× بلند شو کارت طول میکشه بعدم امروز عروسیته
+ لازم نیس آیینه دقمو هی ب روم بیاری
× منظورت چیه
+ من کی خاستم عروس شم و ب خاطرش خوشحال بودم ک هی میگی
× مهم نیس بلند شو حاضر شو نیم ساعت دیه میام حاضر باشی
از اتاقم رف بیرون
+ از همتون متنفرم
از جام پاشدم رفتم دستشویی بعد موهامو بستم لباسامو پوشیدم از اتاق اومدم بیرون
× افرین دختر خوب بریم ؟
ب سمت در رفتم
رفتیم آرایشگاه اول لباسمو تنم کرم اه ازش بدم میاد بعد نشستم برا میکاپ حدود ۳ ساعت طول کشید ک بلند شدم
= وای خیلی خوشگل شدی
÷ اره خیلی فرق کردی .
+ اره میدونم شبیه میمون شدم
دیگه صدایی نشنیدم بعد از اینکه تنها شدم مامانم اومد کنارم و گف ....
تنها تو اتاق تاریکم نشسته بودم و اشکام بی اختیار از روی گونم ب سمت پایین هدایت میشد تنها ب این فک میکردم ک چرا بین این همه آدم من باید این اتفاق برام پیش بیاد بین میلیون ها آدم چرا من آخه چرا خدایا تو اصن منو میبینی یا فق قراره تا اخر عمرم عذاب بکشم ..
همینجوری ک تو حال خودم بودم و تو افکارم گم شده بودم باز شدن در چشمامو بستم چون نوری ک وارد اتاق شده بود اذیتم میکرد
× دختر بلند شد خودتو جمع و جور کن فردا چشات باد میکنه
+ برام مهم نیس
× با من لج نکن بلند شو دوش بگیر بیا شامتو بخور بعدم بگیر بخاب ک صب باید زود بلند شی
+ برو بیرون میام
بعد از خارج شدن مامانم از اتاقم فهمیدم گریه کردنم دیگه بی فایدس خانوادم فق ب سود خودشون کاری رو انجام میدن و حال من براشون مهم نیس وگرنه الان تو همچین مخمسه ای گیر نمیکردم خیلی بی حال بودم ب زور از جام پاشدم و ب سمت حموم قدم ورداشتم
همونطور ک قطره های آب خیلی ملایم از روی سرم ب پایین حرکت میکردن منم ب زندگیم ک چقد بی فایده و غم انگیزه و معلوم نیس تهش چی میشه فک میکردم بدنمو شستم موهامو شامپو زدم و ماساژ دادم و بعد ۲۰ مین از حموم خارج شدم خودمو خشک کردم لباسامو پوشیدم و موهامو با ی حوله پوشوندم خودمو تو آیینه نگا کردم شدم شبیه معتادا زیر چشام سیاهه خود چشام قرمز شده بینیم سرخ شده لبامم دیگه قرمز نیس
+ زندگی من برا هیچ کس مهم نیس..
از اتاقم خارج شدم و سر میز شام نشستم
٪ عروس خانم چطوره
جوابی ندادم
٪ ات با تو ام .
+ میتونی از قیافم متوجه حالم بشی
٪ فردا عروسیته چرا انقد ناراحتی
+ ترجیح میدم خفه شم
دیگه صدایی نشنیدم غذامو خوردم و وارد اتاقم شدم رو تختم دراز کشیدم و دیگه خابیدم ....
صب با صدای مامانم از خاب پاشدم
× ات بلد شو دیگه دیر میشه دختر
+ چیشده مامان
× پاشو حاضر شو باید بری آرایشگاه
+ این وقت صب تو این هوا سگو بزنی نمیره بیرون من بلند شم حاضر شم ک برم آرایشگاه؟ عمرن میخام بخابم
× بلند شو کارت طول میکشه بعدم امروز عروسیته
+ لازم نیس آیینه دقمو هی ب روم بیاری
× منظورت چیه
+ من کی خاستم عروس شم و ب خاطرش خوشحال بودم ک هی میگی
× مهم نیس بلند شو حاضر شو نیم ساعت دیه میام حاضر باشی
از اتاقم رف بیرون
+ از همتون متنفرم
از جام پاشدم رفتم دستشویی بعد موهامو بستم لباسامو پوشیدم از اتاق اومدم بیرون
× افرین دختر خوب بریم ؟
ب سمت در رفتم
رفتیم آرایشگاه اول لباسمو تنم کرم اه ازش بدم میاد بعد نشستم برا میکاپ حدود ۳ ساعت طول کشید ک بلند شدم
= وای خیلی خوشگل شدی
÷ اره خیلی فرق کردی .
+ اره میدونم شبیه میمون شدم
دیگه صدایی نشنیدم بعد از اینکه تنها شدم مامانم اومد کنارم و گف ....
۱۲.۱k
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.