فقط دختر ۱۵ ساله. (پارت ۲)

ویو پارمیس
تا رفتم سرپل بچه هارو دیدم هرکدوم یه تیپ خفن زده بودیم داشتیم میرفتیم به فروشگاه بزرگ پر از موتور های خفن که ملیسا گفت:بچه ها بیاین بجا موتو بریم بلیط هواپیما به کره رو بگیرم بریم کنسرت
گفتم :مگه اسگولیم رفتیم گواهینامه برای عمرمون گرفتیم
که یهو روشا گفت :من عمم موتور داره اما گواهینامه نداره ناخدا ملیسا تو بری بهش بدی ملیساگفت:ن ممنون
روشا گفت :باووووشه
رفیتم موتور هارو دیدیم عکس موتو هر کدون رو میزارم خریدیم یکم پول اضافه آمد رفتیم بلیط هوا پیما گرفتیم البته اجازه بزرگتر ها

بعد اجازه همه داشتیم از خر ذوقی میکردیم که مامان روشا اجازه نداد من کلی خواهش کردم بازم اجازه نداد و به مامانش گفتم پس ما هم نمیری و مامان روشا گفت:مگه شما بلیت نگرفتید نمیشه که گفتم خاله شما بازر روشا بیاد تا بلیت ها به گا نرفته
مامانش گفت:باشه اجازه میدم اماباید هفته دیگه بیاین باش گفتم :خاله ۲ هفته دیگه خاله گفت: نه گفتم:پس ن من ن تو ۱ هفته و نصفی خاله گفت: ای ز نگ باشه
گفتم :ملسی خاله پس بچه ها ساعت ۱۰ باید اونجا باشیم وسایل ها لازم و بهداشتی بردارید همه گفتن باش

شرط ۲ لایک
ببینید من چقدر مهربونم