فیک قاتل من
پارت 62
#قاتل_من
ویو/کوک
داشتم آماده میشدم و ب بچه های گروه اول گفتم که آماده باش باشن و هر وقت بهشون دستور دادم حرکت کنن میدونستم که سوهو یه آدم خیلی زیرکیه و به این راحتیا نمیشه گولش زد واس همین سعی کردم از بخش اول برای عملی کردن نقشه مون استفاده کنم....
اما تا سوهو بخواد ب خودش بیاد و از قلابی بودن اسلحه ها و نقشه مون سر در بیاره تهیونگ به مقر باند عقرب حمله کرده و کار خودشو انجام داده و ا/ت نجات داده.....
__جهت دریافت اطلاعات بیشتر__
"باند_سیاه" از چهار گروه تشکیل شده که گروه اولش و يا به اصطلاح بخش اولش که دارای افراد با تجربه تر و با سابقه زیاده که زیر نظر تهیونگ هدایت و رهبری میشه و تهیونگ رئیس بخش اول باند سیاه....
بخش دوم به عهده کوکه و زیر نظر کوک رهبری و هدایت میشه
بخش سوم مختص به میتسویاس و زیر نظر میتسویا رهبری میشه
و بخش چهارم و آخر زیر نظر هیون شیک رهبری و هدایت میشه....
ویو/ات
به وضوح میتونستم صدای اژیر خطر مقر باند عقرب که توی کل جنگل پیچیده بود و بشنوم حتما الان همه متوجه شدن که فرار کردم و هرچه زود توی این جنگ میریزن و سرو کله شون پیدا میشه باید بیشتر از اینجا دورشم و نزارم دست سوهو و افرادش بهم برسه....
به محض اینکه اومدم برم و کمی دور شم که صدای افراد سوهو رو شنیدم که میگفت همه جاها را خوب بگردید شده حتی سنگا را زیر رو کنید توی هر سوراخ سنبه ی رفته باشه باید امروز پیداش کنیم نمیتونه زیاد دور شده باشه حتما تو همین اطراف قایم شده....
ترسیده خودم و جم و جور کردم و دستمو روی دهنم گذاشتم و گریه هامو خفه کردم اگ جیکم در بیاد کارم ساختس هر خطایی یا صدای ممکنه برام بد تموم بشه فقط دعا میکردم که این طرف آفتابی نشن... (مثل مور و ملخ ریخته بودن و داشتن همه جا را میگشتن منتظر موندم تا یکم دور تر بشن و اونوقت بتونم جامو عوض کنم....
+جناب دختره اینجا نیست!
_برید بالاتر بگردید و هواستونو جم کنیم باید دختره رو امروز ببریم واس جناب سوهو اگ آب شده رفته تو زمینم باید پیداش کنید ....
+چشم جناب....
ا/ت ( تو دلش ودر حالی ک دندناشو بهم می سایید گفت ) من آخر این جناب انگل تونو با دستای خودم میکشم....
بعد از چند دقیقه از دور شدن افراد سوهو مطمئن شدم که کسی نیست و استین بالا زدم و نفسو با یک ضرب بیرون دادم و شروع به دویدن کردم زخم پام باعث میشود نتونم مثل آدم بدوم مطمئن بودم آخر کار دستم میده واس همین بعد چند دقیقه دویدن چند ثانیه استراحت میکردم و باز شروع میکردم به دویدن و دور شدن از چشم باند عقرب باید یه جایی قایم میمیشودم که کسی نتونه پیدام کنه....
#kim
عکس هیون شیک براتون گذاشتم 💢
#قاتل_من
ویو/کوک
داشتم آماده میشدم و ب بچه های گروه اول گفتم که آماده باش باشن و هر وقت بهشون دستور دادم حرکت کنن میدونستم که سوهو یه آدم خیلی زیرکیه و به این راحتیا نمیشه گولش زد واس همین سعی کردم از بخش اول برای عملی کردن نقشه مون استفاده کنم....
اما تا سوهو بخواد ب خودش بیاد و از قلابی بودن اسلحه ها و نقشه مون سر در بیاره تهیونگ به مقر باند عقرب حمله کرده و کار خودشو انجام داده و ا/ت نجات داده.....
__جهت دریافت اطلاعات بیشتر__
"باند_سیاه" از چهار گروه تشکیل شده که گروه اولش و يا به اصطلاح بخش اولش که دارای افراد با تجربه تر و با سابقه زیاده که زیر نظر تهیونگ هدایت و رهبری میشه و تهیونگ رئیس بخش اول باند سیاه....
بخش دوم به عهده کوکه و زیر نظر کوک رهبری و هدایت میشه
بخش سوم مختص به میتسویاس و زیر نظر میتسویا رهبری میشه
و بخش چهارم و آخر زیر نظر هیون شیک رهبری و هدایت میشه....
ویو/ات
به وضوح میتونستم صدای اژیر خطر مقر باند عقرب که توی کل جنگل پیچیده بود و بشنوم حتما الان همه متوجه شدن که فرار کردم و هرچه زود توی این جنگ میریزن و سرو کله شون پیدا میشه باید بیشتر از اینجا دورشم و نزارم دست سوهو و افرادش بهم برسه....
به محض اینکه اومدم برم و کمی دور شم که صدای افراد سوهو رو شنیدم که میگفت همه جاها را خوب بگردید شده حتی سنگا را زیر رو کنید توی هر سوراخ سنبه ی رفته باشه باید امروز پیداش کنیم نمیتونه زیاد دور شده باشه حتما تو همین اطراف قایم شده....
ترسیده خودم و جم و جور کردم و دستمو روی دهنم گذاشتم و گریه هامو خفه کردم اگ جیکم در بیاد کارم ساختس هر خطایی یا صدای ممکنه برام بد تموم بشه فقط دعا میکردم که این طرف آفتابی نشن... (مثل مور و ملخ ریخته بودن و داشتن همه جا را میگشتن منتظر موندم تا یکم دور تر بشن و اونوقت بتونم جامو عوض کنم....
+جناب دختره اینجا نیست!
_برید بالاتر بگردید و هواستونو جم کنیم باید دختره رو امروز ببریم واس جناب سوهو اگ آب شده رفته تو زمینم باید پیداش کنید ....
+چشم جناب....
ا/ت ( تو دلش ودر حالی ک دندناشو بهم می سایید گفت ) من آخر این جناب انگل تونو با دستای خودم میکشم....
بعد از چند دقیقه از دور شدن افراد سوهو مطمئن شدم که کسی نیست و استین بالا زدم و نفسو با یک ضرب بیرون دادم و شروع به دویدن کردم زخم پام باعث میشود نتونم مثل آدم بدوم مطمئن بودم آخر کار دستم میده واس همین بعد چند دقیقه دویدن چند ثانیه استراحت میکردم و باز شروع میکردم به دویدن و دور شدن از چشم باند عقرب باید یه جایی قایم میمیشودم که کسی نتونه پیدام کنه....
#kim
عکس هیون شیک براتون گذاشتم 💢
۱۱.۳k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.