☆زیبا ترین رویا☆
☆زیبا ترین رویا☆
part15
صبح:
با سر و صدای نایون و سوجین از خواب نازنیم بیدار شدم و رفتم دستشویی کار های لازم رو کردم و رفتم پایین دیدم نایون و سوجین دعوا میکردن و منم گفتم
ا.ت:دقیقا دارین چه گوهی میخورین
سوجین:امروز نایون بهم دستور داد ثبونه درست کنم
نایون:خب من خوب درست نمیکنم
سوجین:منم خوب درس نمیکنم
ا.ت:خب به من بگین درس کنم (اسلاید۲ صبانه شونه)و خوردیم و منم رفتم کمپانی و کارم تموم شد و دلشتم میرفتم وع کوک رو تنها دیدم رفتن سمتش سلام کردیم و
کوک:خوبی
ا.ت:آره خوبم تو چطور
کوک:بهترم من کار دارم باید با کمپانی حرف بزنم
ا.ت:باشه منم کار دارم خب فعلا
کوک:فعلا
رفتم تو خونه و یکم با گوشیم ور رفتم و ۱۰۰ درصد حوصلم پوکیده بود همه خواب بودن و منم که تنها بیدار موندم رفتم تو اتاقم خودمو پرت کردم تو تخت و دیگه هیچی نفهمیدم و تا ساعت ۰۶:۵۰ خواب بودم و بیدار شدم رفتم پایین دیدم همه دارن دعوا میکنن رفتم دستشویی صورتم رو شستم و اومدم بیرون
ا.ت:فازتون چیع
جونگکی:من میگم غذا سفارش بدیم نایون هم میگه تو غذا درس کنی لیا هم میگه بریم بیرون نودل بخریم سوجین میگه بریم رستوران ا.ت:کمتر گوه بخورین میریم رستوران
رفتیم رستوران تا خواستیم بریم بله اعضا رو دیدیم و باهم رفتیم تو یکم کوفت کردیم و اومدیم بیرون
جیهوپ:چطوره بیاین خونه ی من
هممون:باشه
رفتیم خونه جیهوپ و بطری آورد و گفت
جیهوپ:جرعت حقیقت
هممون:هوراااا
جیهوپ بطری رو چرخوند خورد به کوک و هوبی
عوبی:ج یا ح؟
کوک:ح
هوبی:آخرین چیزی که تو گوشیت جستجو کرده بودی چی بود؟
کوک:فن آرت های فیک کوک و ا.ت
ویو ا.ت:
با چیزی که گفت خشکم زد یعنی چی یعنی اون... نه نه نه چرا چرت میگم
کافیه
part15
صبح:
با سر و صدای نایون و سوجین از خواب نازنیم بیدار شدم و رفتم دستشویی کار های لازم رو کردم و رفتم پایین دیدم نایون و سوجین دعوا میکردن و منم گفتم
ا.ت:دقیقا دارین چه گوهی میخورین
سوجین:امروز نایون بهم دستور داد ثبونه درست کنم
نایون:خب من خوب درست نمیکنم
سوجین:منم خوب درس نمیکنم
ا.ت:خب به من بگین درس کنم (اسلاید۲ صبانه شونه)و خوردیم و منم رفتم کمپانی و کارم تموم شد و دلشتم میرفتم وع کوک رو تنها دیدم رفتن سمتش سلام کردیم و
کوک:خوبی
ا.ت:آره خوبم تو چطور
کوک:بهترم من کار دارم باید با کمپانی حرف بزنم
ا.ت:باشه منم کار دارم خب فعلا
کوک:فعلا
رفتم تو خونه و یکم با گوشیم ور رفتم و ۱۰۰ درصد حوصلم پوکیده بود همه خواب بودن و منم که تنها بیدار موندم رفتم تو اتاقم خودمو پرت کردم تو تخت و دیگه هیچی نفهمیدم و تا ساعت ۰۶:۵۰ خواب بودم و بیدار شدم رفتم پایین دیدم همه دارن دعوا میکنن رفتم دستشویی صورتم رو شستم و اومدم بیرون
ا.ت:فازتون چیع
جونگکی:من میگم غذا سفارش بدیم نایون هم میگه تو غذا درس کنی لیا هم میگه بریم بیرون نودل بخریم سوجین میگه بریم رستوران ا.ت:کمتر گوه بخورین میریم رستوران
رفتیم رستوران تا خواستیم بریم بله اعضا رو دیدیم و باهم رفتیم تو یکم کوفت کردیم و اومدیم بیرون
جیهوپ:چطوره بیاین خونه ی من
هممون:باشه
رفتیم خونه جیهوپ و بطری آورد و گفت
جیهوپ:جرعت حقیقت
هممون:هوراااا
جیهوپ بطری رو چرخوند خورد به کوک و هوبی
عوبی:ج یا ح؟
کوک:ح
هوبی:آخرین چیزی که تو گوشیت جستجو کرده بودی چی بود؟
کوک:فن آرت های فیک کوک و ا.ت
ویو ا.ت:
با چیزی که گفت خشکم زد یعنی چی یعنی اون... نه نه نه چرا چرت میگم
کافیه
۳.۵k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.