P:25
+داشتم وسایلارو جمع میکردم که کوک اومد
+لباساتو درار تا چروک نشده
-چشم
..
-لباستو چیکار میخوای بکنی؟
+میزارم داخل کاورش بعد میزارمش توی کمد
-من انجامش میدم*لبخند*
+باش
....
+آخ تموم شد؟
-یه لحظه... اره تموم شد.
+بده بزارمش داخل کمد
-بیا
...
صبح ساعت 7
الارم گوشیه کوک میخوره
-بیدار شدم الارم رو قطع کردم... اهه چقدر زود ساعت7 شد. اروم از یونا جدا شدم. صورتمو شستم و چمدونارو برداشتم. بردم گذاشتم داخل ماشین.
...
رفتم سمت یونا نشستم پایین تخت روی زانوهام اروم دستمو گذاشتم روی بازوش
-یونا
+هوم
-بیدار شو عزیزم باید بریم
+نمیخوام*خوابالود*
-بلند شو برو تو ماشین بخواب
+کوک دو دقیقه
-باشه
5 مین بعد
دیگه کارا تموم شدن. رفتم سمت یونا نشستم کنارش
-یوناااا
+هاااا
-بیدار شو دودقیقه شد
+اهه باشه
بلند شدم رفتم صورتمو بشورم که دیدم کوک به در تکیه داده و منو نگاه میکنه
-با اب سرد بشور
+نه نمیخوام خواب از سرم میپره
-فکر کردی بریم تو ماشین من میزارم تو بخوابی؟
+عهه مگه نگفتی برم تو ماشین بخوابم؟
-من یه چیزی گفتم تو گوش نده
+نه من تو ماشین میخوابم
-میبینیم*لبخند*
+میبینیم
3 ساعت بعد
+جونگ کوک واقعا خیلی بد رانندگی میکرد. ادم میترسید بخوابه. خیلی سرعتش بالا بود. برای همین هر 5 مین سرش داد میزدم و اون میخندید. ولی الان 1 ساعته دیگه مثل ادم داره رانندگی میکنه
-دیدی گفتم
+چیو؟
-اینکه نمیزارم بخوابی
+با این رانندگی افتضاحت تا برسیم ویلا خیلیه
-ها ها*خنده ی شیطانی*
+زهر مار
-نوش جونمممم
+همون زهر مار بخور
-خیلی خوش مزس
+مسخره*لبخند*
4 ساعت بعد
+آییی خیلی گشنمه هیچی نخوردم. اینم واینمیسه یه جایی غذا بخوریم
-فکر کنم گشنشه
-گشنته؟
+اره
-بزار یه رستوران خوب دیدم وایمیسم
+باش
1 ساعت بعد
-سوار ماشین شدیم
-خوب بود؟
+اره مرسی*لبخند*
-نوش جونت*لبخند*
...
شب
رسیدیم کلبه. واقعا ویوی خیلی خوبی داره. شبش که خیلی خوشگله. روزشو نمیدونم. یونا خوابش برده بود. ماشین رو توی حیاط پارک کردم
-یونا
+...
-یونا بلند شو رسیدیم
+ها؟ *خوابالود*
-رسیدیم عزیزم
+اها باشه*خوابالود*
پیاده شدن
-کلید رو بگیر برو تو کلبه تا منم بیام*کلید رو بهش میده*
+باشه
رفتم داخل کلبه. واقعا خیلی قشنگ و تمیز بود. ویو خیلی خوشگلی هم داره.
-چمدونارو بردم داخل کلبه. بردمش داخل اتاق گذاشتمش کنار دیوار بعد رفتم پایین توی اشپزخونه دیدم یونا داره یخچال رو چک میکنه
-خوشت میاد؟
+از اینجا؟
-اره
+اره خیلی خوشگله*لبخند*
-خب چیزی واسه خوردن نداریم؟ خیلی گشنمه
رفتم کنارش تو یخچال رو دیدم.
-یه چیزایی داریم ولی باید بریم خرید
+اره
-میخوای من برم تو بمون
+نه منم باهات میام
-باشه بیا بریم
30 مین بعد
+رسیدیم خونه. داشتم یخچال رو میچیدم
+لباساتو درار تا چروک نشده
-چشم
..
-لباستو چیکار میخوای بکنی؟
+میزارم داخل کاورش بعد میزارمش توی کمد
-من انجامش میدم*لبخند*
+باش
....
+آخ تموم شد؟
-یه لحظه... اره تموم شد.
+بده بزارمش داخل کمد
-بیا
...
صبح ساعت 7
الارم گوشیه کوک میخوره
-بیدار شدم الارم رو قطع کردم... اهه چقدر زود ساعت7 شد. اروم از یونا جدا شدم. صورتمو شستم و چمدونارو برداشتم. بردم گذاشتم داخل ماشین.
...
رفتم سمت یونا نشستم پایین تخت روی زانوهام اروم دستمو گذاشتم روی بازوش
-یونا
+هوم
-بیدار شو عزیزم باید بریم
+نمیخوام*خوابالود*
-بلند شو برو تو ماشین بخواب
+کوک دو دقیقه
-باشه
5 مین بعد
دیگه کارا تموم شدن. رفتم سمت یونا نشستم کنارش
-یوناااا
+هاااا
-بیدار شو دودقیقه شد
+اهه باشه
بلند شدم رفتم صورتمو بشورم که دیدم کوک به در تکیه داده و منو نگاه میکنه
-با اب سرد بشور
+نه نمیخوام خواب از سرم میپره
-فکر کردی بریم تو ماشین من میزارم تو بخوابی؟
+عهه مگه نگفتی برم تو ماشین بخوابم؟
-من یه چیزی گفتم تو گوش نده
+نه من تو ماشین میخوابم
-میبینیم*لبخند*
+میبینیم
3 ساعت بعد
+جونگ کوک واقعا خیلی بد رانندگی میکرد. ادم میترسید بخوابه. خیلی سرعتش بالا بود. برای همین هر 5 مین سرش داد میزدم و اون میخندید. ولی الان 1 ساعته دیگه مثل ادم داره رانندگی میکنه
-دیدی گفتم
+چیو؟
-اینکه نمیزارم بخوابی
+با این رانندگی افتضاحت تا برسیم ویلا خیلیه
-ها ها*خنده ی شیطانی*
+زهر مار
-نوش جونمممم
+همون زهر مار بخور
-خیلی خوش مزس
+مسخره*لبخند*
4 ساعت بعد
+آییی خیلی گشنمه هیچی نخوردم. اینم واینمیسه یه جایی غذا بخوریم
-فکر کنم گشنشه
-گشنته؟
+اره
-بزار یه رستوران خوب دیدم وایمیسم
+باش
1 ساعت بعد
-سوار ماشین شدیم
-خوب بود؟
+اره مرسی*لبخند*
-نوش جونت*لبخند*
...
شب
رسیدیم کلبه. واقعا ویوی خیلی خوبی داره. شبش که خیلی خوشگله. روزشو نمیدونم. یونا خوابش برده بود. ماشین رو توی حیاط پارک کردم
-یونا
+...
-یونا بلند شو رسیدیم
+ها؟ *خوابالود*
-رسیدیم عزیزم
+اها باشه*خوابالود*
پیاده شدن
-کلید رو بگیر برو تو کلبه تا منم بیام*کلید رو بهش میده*
+باشه
رفتم داخل کلبه. واقعا خیلی قشنگ و تمیز بود. ویو خیلی خوشگلی هم داره.
-چمدونارو بردم داخل کلبه. بردمش داخل اتاق گذاشتمش کنار دیوار بعد رفتم پایین توی اشپزخونه دیدم یونا داره یخچال رو چک میکنه
-خوشت میاد؟
+از اینجا؟
-اره
+اره خیلی خوشگله*لبخند*
-خب چیزی واسه خوردن نداریم؟ خیلی گشنمه
رفتم کنارش تو یخچال رو دیدم.
-یه چیزایی داریم ولی باید بریم خرید
+اره
-میخوای من برم تو بمون
+نه منم باهات میام
-باشه بیا بریم
30 مین بعد
+رسیدیم خونه. داشتم یخچال رو میچیدم
۸.۵k
۱۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.