آهنگ قلب من 🎼 ●Part 2●
با شنیدن صدای در از سر جام بلند شدم و به سمت در برگشتم که دیدم یه مرد جذاب یا یه استایل سکسی و دارک وارد اتاق شد ، شنیده بودم مین سوگا خیلی جذابه ولی الان که میبینم اون خیلییی دیگه خوبه لعنتی ، انقدر توی افکارم غرق شده بودم که اصلا نفهمیدم کی رفت پشت میزش نشست و من مثل یه دختر خنگ پشت بهش ایستادم ، به خودم اومدم و برگشتم سمتش و بهش تعظیم کردم
نابی: سلام آقای مین
شوگا: میزاشتین یک ساعت دیگه از عالم رویا میومدین بیرون
نابی: واقعا معذرت میخوام
شوگا: اشکالی نداره بشین
نشستم سر جام و سرمو بخاطر آبروریزی که کردم انداخته بودم پایین
شوگا: خب شما خانم یونگ نابی هستین درسته؟
نابی: بله
شوگا: خب فکر میکنم شنیده باشید که من با خواننده های نوپا کار نمیکنم
نابی: بله
شوگا: پس چرا اومدین اینجا وقتی میدونین؟
نابی: چون آیندم به شما بستگی داره
شوگا: چی؟
نابی: آقای مین درسته من تازه هفت ماه هست که دبیر کردم ولی ازتون خواهش میکنم این لطف رو بهم بکنید و پیشنهادمو قبول کنید
شوگا: ببین من نمیدونم تو چی داری میگی ولی من این درخواست رو نمیپذیرم
نابی: ولی آخه..
شوگا: خانم یونگ من حرفم رو بهتون زدم دیگه فکر نمیکنم نیازی به حرف زدن باشه چون اینجوری وقت من تلف میشه
نابی: خواهش میکنم آقای مین من مثل ایدل های تازه کاری که هیچی از موسیقی نمیدونن نیستم من از ۱۳ سالگی کارآموز شدم تا ۲۳ سالگی یعنی ده ساله که توی این صنعتم
شوگا: حتما کارت خوب نبوده که اینهمه سال کار آموز بودی
نابی: آقای مین من فقط بخاطر اینکه رقصم ضعیف بود مدت زمان کارآموزیم زیاد شد ولی از نظر ووکال و رپ من هیچ مشکلی نداشتم
شوگا: هر چی هم بگی من نمیتونم بپذیرم لطفا وقت منو بیشتر از این نگیرین بفرمایین بیرون
نابی: باشه من میرم ولی این رو بدونین بخاطر همین خودخواه و لجباز بودنتون تمام زحمات ده ساله منو به باد دادین و همین الان که برگردم کمپانی اخراج میشم فقط به خاطر خودخواهی شما آقای مین شوگا(با بغض و صدای نسبتا بلند)
این رو گفتم و از اتاقش خارج شدم و بدون هیچ حرفی سمت ماشین رفتم و منیجرمم همینطور دنبالم میومد ، وقتی سوار ماشین شدیم منیجرم نشست کنارم
منیجر: چیشد؟ چرا انقدر بهم ریختی تو؟
نابی: مرتیکه عوضی فقط قیافه داره
منیجر: قبول نکرد؟
نابی: نه همش حرف خودشو میزنه کثافت
دیگه نمیتونستم بغضم رو نگه دارم و زدم زیر گریه
منیجر: هیششش آروم باش عزیزم حالا من با کمپانی حرف میزنم
نابی: قبول نمیکنن خودت دیدی که چقدر باهاشون بحث کردیم(با گریه)
منیجر منو بغل کرد و منم به گریه کردن ادامه دادم
کپی ممنوع ❌
نابی: سلام آقای مین
شوگا: میزاشتین یک ساعت دیگه از عالم رویا میومدین بیرون
نابی: واقعا معذرت میخوام
شوگا: اشکالی نداره بشین
نشستم سر جام و سرمو بخاطر آبروریزی که کردم انداخته بودم پایین
شوگا: خب شما خانم یونگ نابی هستین درسته؟
نابی: بله
شوگا: خب فکر میکنم شنیده باشید که من با خواننده های نوپا کار نمیکنم
نابی: بله
شوگا: پس چرا اومدین اینجا وقتی میدونین؟
نابی: چون آیندم به شما بستگی داره
شوگا: چی؟
نابی: آقای مین درسته من تازه هفت ماه هست که دبیر کردم ولی ازتون خواهش میکنم این لطف رو بهم بکنید و پیشنهادمو قبول کنید
شوگا: ببین من نمیدونم تو چی داری میگی ولی من این درخواست رو نمیپذیرم
نابی: ولی آخه..
شوگا: خانم یونگ من حرفم رو بهتون زدم دیگه فکر نمیکنم نیازی به حرف زدن باشه چون اینجوری وقت من تلف میشه
نابی: خواهش میکنم آقای مین من مثل ایدل های تازه کاری که هیچی از موسیقی نمیدونن نیستم من از ۱۳ سالگی کارآموز شدم تا ۲۳ سالگی یعنی ده ساله که توی این صنعتم
شوگا: حتما کارت خوب نبوده که اینهمه سال کار آموز بودی
نابی: آقای مین من فقط بخاطر اینکه رقصم ضعیف بود مدت زمان کارآموزیم زیاد شد ولی از نظر ووکال و رپ من هیچ مشکلی نداشتم
شوگا: هر چی هم بگی من نمیتونم بپذیرم لطفا وقت منو بیشتر از این نگیرین بفرمایین بیرون
نابی: باشه من میرم ولی این رو بدونین بخاطر همین خودخواه و لجباز بودنتون تمام زحمات ده ساله منو به باد دادین و همین الان که برگردم کمپانی اخراج میشم فقط به خاطر خودخواهی شما آقای مین شوگا(با بغض و صدای نسبتا بلند)
این رو گفتم و از اتاقش خارج شدم و بدون هیچ حرفی سمت ماشین رفتم و منیجرمم همینطور دنبالم میومد ، وقتی سوار ماشین شدیم منیجرم نشست کنارم
منیجر: چیشد؟ چرا انقدر بهم ریختی تو؟
نابی: مرتیکه عوضی فقط قیافه داره
منیجر: قبول نکرد؟
نابی: نه همش حرف خودشو میزنه کثافت
دیگه نمیتونستم بغضم رو نگه دارم و زدم زیر گریه
منیجر: هیششش آروم باش عزیزم حالا من با کمپانی حرف میزنم
نابی: قبول نمیکنن خودت دیدی که چقدر باهاشون بحث کردیم(با گریه)
منیجر منو بغل کرد و منم به گریه کردن ادامه دادم
کپی ممنوع ❌
۵۲.۱k
۱۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.