(تو مال منی) 𝑝𝑎𝑟𝑡 : ۱۴
(تو مال منی) 𝑝𝑎𝑟𝑡 : ۱۴
نگهبان : سلام کارتتون
ا/ت : از مهمونای ویژه هستم ...کیم ا/ت حالا برو کنار بزار رد شم
نگهبان : اوو... عذر میخوام بفرمایید داخل
ویو ا/ت :
وارد عمارت شدیم داخل حیاط میز هارو چیده بودند رفتیم پشت میز خودمون منتظر یه موقعیت بودم تا بریم طبقه بالا نامجون اومد کنار میز و سفارشامون رو گرفت
همونطور که منتظر بودیم
یه پسر هیز اومد کنارم دستاشو برد پشت کمرم کوک خواست بلند بشه که دستشو فشار دادم
ا/ت : هعی تو داری چیکار میکنی
پسره : به به چه عجب خانم کیم ا/ت بالاخره یه جا دیدمتون ایشون کی باشن (جونگ کوک و میگه)
ا/ت : دستاش دیگه داشت میرف روی رون پام که دست جونگ کوک رو ول کردم
از کنارم رد شد دست پسره رو محکم گرفت و روبه داخل فشار میداد
کوک : من ؟
هه من دوست پسرم
مردیکه هیز چطور جرات میکنی جلوی خودم دستای کثیفتو میذاری روی دوست دخترم
*مشت میزنه به صورت پسره
یکی. دوتا. سه تا.
ا/ت : یه کم داره زیاده روی میکنه همه دارن نگامون میکنن.
ا/ت : هعی جونگ کوک ولش کن
جونگ کوک : تو ساکت شو وقتی بهت میگم از اینجور لباسا نپوش برای همین میگم دیگه (با داد)
ا/ت : یهو دستمو کشید و با خودش برد سمت پله ها
کوک : الان یه تنبیه درست و حسابیت میکنم تا دیگه به حرفام گوش کنی (بلند میگه و جلوی همه)
آقای لی میره جلوی جونگ کوک و میگه : آقای ....
کوک : جونگ کوک هستم
اقای لی : آقای جونگ کوک لطفا این پسر رو ببخشید از مهمونی میندازیمش بیرون بیاین به ادامه پارتی برسیم
کوک : میام ولی بعد تنبیه ا/ت
از پله ها بالا میرن به طرف اتاق اقای لی
خماری😂😂🤝
نگهبان : سلام کارتتون
ا/ت : از مهمونای ویژه هستم ...کیم ا/ت حالا برو کنار بزار رد شم
نگهبان : اوو... عذر میخوام بفرمایید داخل
ویو ا/ت :
وارد عمارت شدیم داخل حیاط میز هارو چیده بودند رفتیم پشت میز خودمون منتظر یه موقعیت بودم تا بریم طبقه بالا نامجون اومد کنار میز و سفارشامون رو گرفت
همونطور که منتظر بودیم
یه پسر هیز اومد کنارم دستاشو برد پشت کمرم کوک خواست بلند بشه که دستشو فشار دادم
ا/ت : هعی تو داری چیکار میکنی
پسره : به به چه عجب خانم کیم ا/ت بالاخره یه جا دیدمتون ایشون کی باشن (جونگ کوک و میگه)
ا/ت : دستاش دیگه داشت میرف روی رون پام که دست جونگ کوک رو ول کردم
از کنارم رد شد دست پسره رو محکم گرفت و روبه داخل فشار میداد
کوک : من ؟
هه من دوست پسرم
مردیکه هیز چطور جرات میکنی جلوی خودم دستای کثیفتو میذاری روی دوست دخترم
*مشت میزنه به صورت پسره
یکی. دوتا. سه تا.
ا/ت : یه کم داره زیاده روی میکنه همه دارن نگامون میکنن.
ا/ت : هعی جونگ کوک ولش کن
جونگ کوک : تو ساکت شو وقتی بهت میگم از اینجور لباسا نپوش برای همین میگم دیگه (با داد)
ا/ت : یهو دستمو کشید و با خودش برد سمت پله ها
کوک : الان یه تنبیه درست و حسابیت میکنم تا دیگه به حرفام گوش کنی (بلند میگه و جلوی همه)
آقای لی میره جلوی جونگ کوک و میگه : آقای ....
کوک : جونگ کوک هستم
اقای لی : آقای جونگ کوک لطفا این پسر رو ببخشید از مهمونی میندازیمش بیرون بیاین به ادامه پارتی برسیم
کوک : میام ولی بعد تنبیه ا/ت
از پله ها بالا میرن به طرف اتاق اقای لی
خماری😂😂🤝
۲۹.۱k
۲۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.