تماس مرگ پارت 9
( چون این پارت نیازی به صدا نداشت عادی گذاشتم )
مراسم خاک سپاری تموم شد
همه میخواستن به خونه های خودشون برن که یونگی جلوشونو گرفت ( راستی تهیونگ مرخص شده )
¥ بچه ها ما خیلی از هم دوریم بیاین تا وقتی اون پیدا بشه همه تو یه خونه بمونیم
£ راست میگه ، خونه کی ؟
¥ ما ، خونه ما جا هست
€ موافقم
¥ پس همه موافقین ؟
همه : اره
با ماشین هاشون رفتن خونه یونگی
لوکیشن : خونه یونگی
تایم : شب
اون شب همه خونه یونگی مونده بودن
^ میگما ته
+ ها
^ قاتله به تو چیا گفته بود ؟ چیزی گفت که بشه از روش فهمید کیه ؟
+ خب گفتم یکی ازدوستاتم
^ پس یعنی هممون مظنونیم یه جورایی
£ اوهوم ، مخصوصا خودت
¥ یاااا
£ 😂
€ خب مشکوک ترین افراد کیان ؟
* همه
€ 😐
× هدفش چی میتونه باشه ؟
* مشهور شدن
× وات ؟
* یعنی یه کاری کنه که به یه قاتل خفن معروف بشه و ازش فیلم و کتاب بسازن
× چرا یه نفر برای مشهور شدن باید دوستاشو بکشه ؟
@ کسی که بخواد مشهور بشه حاضره از پدر و مادرشم بگذره
× چه عجیب
¥ راستی امشب همه یه جا میخوابیم ، کسی تو اتاق نباید بخوابه
+ چرا ؟
@ راست میگه باید حواسمون به همدیگه باشه
با کمک همدیگه مبل هارو و میز رو کنار زدن و چند تا تشک رو زمین پهن کردن
البته به جز تهیونگ که به خاطر پاش رو مبل خوابید
اون شب تنها شبی بود که عادی و بدون هیچ اتفاقی گذشت
.
.
.
مراسم خاک سپاری تموم شد
همه میخواستن به خونه های خودشون برن که یونگی جلوشونو گرفت ( راستی تهیونگ مرخص شده )
¥ بچه ها ما خیلی از هم دوریم بیاین تا وقتی اون پیدا بشه همه تو یه خونه بمونیم
£ راست میگه ، خونه کی ؟
¥ ما ، خونه ما جا هست
€ موافقم
¥ پس همه موافقین ؟
همه : اره
با ماشین هاشون رفتن خونه یونگی
لوکیشن : خونه یونگی
تایم : شب
اون شب همه خونه یونگی مونده بودن
^ میگما ته
+ ها
^ قاتله به تو چیا گفته بود ؟ چیزی گفت که بشه از روش فهمید کیه ؟
+ خب گفتم یکی ازدوستاتم
^ پس یعنی هممون مظنونیم یه جورایی
£ اوهوم ، مخصوصا خودت
¥ یاااا
£ 😂
€ خب مشکوک ترین افراد کیان ؟
* همه
€ 😐
× هدفش چی میتونه باشه ؟
* مشهور شدن
× وات ؟
* یعنی یه کاری کنه که به یه قاتل خفن معروف بشه و ازش فیلم و کتاب بسازن
× چرا یه نفر برای مشهور شدن باید دوستاشو بکشه ؟
@ کسی که بخواد مشهور بشه حاضره از پدر و مادرشم بگذره
× چه عجیب
¥ راستی امشب همه یه جا میخوابیم ، کسی تو اتاق نباید بخوابه
+ چرا ؟
@ راست میگه باید حواسمون به همدیگه باشه
با کمک همدیگه مبل هارو و میز رو کنار زدن و چند تا تشک رو زمین پهن کردن
البته به جز تهیونگ که به خاطر پاش رو مبل خوابید
اون شب تنها شبی بود که عادی و بدون هیچ اتفاقی گذشت
.
.
.
۷.۷k
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.