𝓑𝓪𝓭 𝓫𝓸𝔂
𝓑𝓪𝓭 𝓫𝓸𝔂
part:18
دیدم آنیا بغل اربابه و هر دو خوابن خوشحال بودم که آنیا همین بابایی داره همینقدر با من بد بود با آنیا بر عکس بود اروم اروم رفتم عقب و درو بستم و رفتم پایین
ویو تهیونگ
دیدم بابام داره زنگ میزنن جواب دادم
_سلام
*سلام زنگ زدم که بهت بگم مراقب دختره باشی خیلی کار دارم باهاش راستی مدرسه میره؟
_نه
*بفرستش مدرسه
_باشه
1 ساعت بعد
ویوات
یکی از خدمتکارا امد پیشم و گفت ارباب کارت داره گفتم باشه و رفتم بالا دم اتاقش و در زدم
-بیا تو
رفتم تو که رو صندلی نشسته بود پشتش به من بود که گفت
_از این با هم بعد با یکی که من انتخاب میکنم میری مدرسه و راجب این موضوع با هیچ کس صحبت نمیکنی فهمیدی
بله
_میتونی بری
رفتم بیرون و یک چیزی خوردم و رفتم خوابیدم چون فردا باید میرفتم مدرسه
ویو6:30 صبح
از خواب بلند شدم و صورتم و شستم و لباس فرمم و پوشیدم رفتم صبحونه خوردم و رفتم بیرون ک دیدم یک ماشین اونجاعه دست تکون داد که رفتم سوار شدم حرکت کرد
&خانوم من از این به بعد راننده شما هستم و وقتی مدرسه تون تموم شد دم در مدرسه منتظرتونم
اوم باشه
رسیدم و پیاده شدم رفتم داخل مدرسه رفتم تو کلاس همه چی عادی بود
ویو ساعت 12
کلاس تموم شد و رفتم بیرون که دیدم همون اقاعه اونجا منتظرمه رفتم پیشش و رفتم خونه
ویو صبح
شرط🍓
لایک:12
کامنت:3
part:18
دیدم آنیا بغل اربابه و هر دو خوابن خوشحال بودم که آنیا همین بابایی داره همینقدر با من بد بود با آنیا بر عکس بود اروم اروم رفتم عقب و درو بستم و رفتم پایین
ویو تهیونگ
دیدم بابام داره زنگ میزنن جواب دادم
_سلام
*سلام زنگ زدم که بهت بگم مراقب دختره باشی خیلی کار دارم باهاش راستی مدرسه میره؟
_نه
*بفرستش مدرسه
_باشه
1 ساعت بعد
ویوات
یکی از خدمتکارا امد پیشم و گفت ارباب کارت داره گفتم باشه و رفتم بالا دم اتاقش و در زدم
-بیا تو
رفتم تو که رو صندلی نشسته بود پشتش به من بود که گفت
_از این با هم بعد با یکی که من انتخاب میکنم میری مدرسه و راجب این موضوع با هیچ کس صحبت نمیکنی فهمیدی
بله
_میتونی بری
رفتم بیرون و یک چیزی خوردم و رفتم خوابیدم چون فردا باید میرفتم مدرسه
ویو6:30 صبح
از خواب بلند شدم و صورتم و شستم و لباس فرمم و پوشیدم رفتم صبحونه خوردم و رفتم بیرون ک دیدم یک ماشین اونجاعه دست تکون داد که رفتم سوار شدم حرکت کرد
&خانوم من از این به بعد راننده شما هستم و وقتی مدرسه تون تموم شد دم در مدرسه منتظرتونم
اوم باشه
رسیدم و پیاده شدم رفتم داخل مدرسه رفتم تو کلاس همه چی عادی بود
ویو ساعت 12
کلاس تموم شد و رفتم بیرون که دیدم همون اقاعه اونجا منتظرمه رفتم پیشش و رفتم خونه
ویو صبح
شرط🍓
لایک:12
کامنت:3
۵.۴k
۱۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.