عشق یا دوست داشتن
عشق، دق الباب نمی کند، مؤدب نیست، حرف شنو نیست، درس خوانده نیست، درویش نیست، حساب گر نیست، سر به زیر نیست، مطیع نیست...
عشق، دیوار را باور نمی کند، کوه را باور نمی کند، گرداب را باور نمی کند، زخمِ دهان باز کرده را باور نمی کند، مرگ را باور نمی کند...
عشق، در وهله یِ پیدایی، دوست داشتن را نفی می کند، نادیده می گیرد، پس می زند، لِه می کند و می گذرد. دوست داشتن نیز، ناگزیر، در امتدادِ زمان، عشق را دود می کند، به آسمان می فرستد، و چون خاطره یی حرام، فرشته یِ نگهبانی بر آن می گُمارد. عشق، سِحر است؛ دوست داشتن، باطل السِحر. عشق و دوست داشتن، از پیِ هم می آیند؛ اما هرگز در یک خانه منزل نمی کنند. عشق، انقلاب است؛ دوست داشتن، اصلاح. میانِ عشق و دوست داشتن، هیچ نقطه یِ مشترکی نیست. از دوست داشتن به عشق می توان رسید، و از عشق، به دوست داشتن؛ اما به هرحال، این حرکت، از خود به خود نیست؛ از نوعی به نوعی ست؛ از خمیره یی به خمیره یی... و فاصله یی ست ابدی میانِ عشق و دوست داشتن، که برایِ پیمودنِ این فاصله، یا باید پرید، یا باید فرو چکید...
📚#نادرابراهیمی
#آتش_بدون_دود
عشق، دیوار را باور نمی کند، کوه را باور نمی کند، گرداب را باور نمی کند، زخمِ دهان باز کرده را باور نمی کند، مرگ را باور نمی کند...
عشق، در وهله یِ پیدایی، دوست داشتن را نفی می کند، نادیده می گیرد، پس می زند، لِه می کند و می گذرد. دوست داشتن نیز، ناگزیر، در امتدادِ زمان، عشق را دود می کند، به آسمان می فرستد، و چون خاطره یی حرام، فرشته یِ نگهبانی بر آن می گُمارد. عشق، سِحر است؛ دوست داشتن، باطل السِحر. عشق و دوست داشتن، از پیِ هم می آیند؛ اما هرگز در یک خانه منزل نمی کنند. عشق، انقلاب است؛ دوست داشتن، اصلاح. میانِ عشق و دوست داشتن، هیچ نقطه یِ مشترکی نیست. از دوست داشتن به عشق می توان رسید، و از عشق، به دوست داشتن؛ اما به هرحال، این حرکت، از خود به خود نیست؛ از نوعی به نوعی ست؛ از خمیره یی به خمیره یی... و فاصله یی ست ابدی میانِ عشق و دوست داشتن، که برایِ پیمودنِ این فاصله، یا باید پرید، یا باید فرو چکید...
📚#نادرابراهیمی
#آتش_بدون_دود
۱۱۰.۸k
۰۷ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.