⛓️بد بوی 🔮 پارت 12
⛓️بد بوی 🔮 پارت 12
جیمین دستش رو گذاشت روی کمرم به سمت میزای دونفره اشاره کرد
جیمین :بریم اون سمت
تا الان سعی کردم حرف نزنم که جیمین نفهمه نقشه کشیده بودم مین هو بیاد پیشمون بعد من الکی گریه کنم بدوم پیش بابام امیدوارم جواب بده
ا/ت: باشه
چرا دستش رو از روی کمرم ور نمیداره
رفتیم سر میز به گارسون اشاره کرد بیاد
جیمین : یه ویسکی لطفا برگشت سمت من
جیمین :چی میخوری عزیزم
چون ظرفیتم بالا بود گفتم
ا/ت: منم ویسکی
جیمین:دوتا ویسکی ☺️
این چرا اینجوری شده جیمین صبح زمین تا آسمون با جیمین الان فرق داشت
هنوز که دستش رو روی کمرم ور نداشته بود هیچ هی منو به خودش نزدیک میکرد الان دیگه چسبیده بودم بهش برای اینکه تعادلم رو حفظ کنم دستم رو گذاشتم روی شونش اونم انگار خوشش اومده بود منو بیشتر به خودش فشار میداد که مین هو اومد من موندم تا الان کجا بوده که جیمین منو کرد تو دهنش
مین هو :جیمین چکارا میکنی تو دیگه کی هستی
الان دققا موقش بود اومدم بردم جیمین محکم گرفتم
ا/ت:جیمین ولم کن
جیمین :نمیکنم تو زن منی اون کیه
مین هو :جیمیننننننن
چنان جیقی زد که همه نگاش کردن
مین هو : چی داری میگی
جیمین :میگم نامزدمه و قراره زنم بشه
مین هو :من از اون هرزه خوشگل ترم
جیمین :تا الان جلو خودم رو گرفتم برو تا کاری دستت ندادم
مین هو رفت منم از خدا خواسته کلی زور زدم تا اشکم بیاد پیش بابام گریه کنم که جیمین خان نزاشتن چه زوری داره لنتی الان که این اشک مزاحم اومده
جیمین بغلم کرد
جیمین :ببخشید عزیزم خودتو ناراحت نکن، باشه
سرمو گذاشته بود رو سینه تختش
ا/ت:خوبم ،میرم یه اب به دست صورتم بزنم
جیمین :منم میام
ا/ت:خودم میتونم برم
جیمین :نه مین هو دیونست باهات میام
ا/ت:باشه
چقدر اسرار میکنه
رفتیم.....
🪐
🔮
جیمین دستش رو گذاشت روی کمرم به سمت میزای دونفره اشاره کرد
جیمین :بریم اون سمت
تا الان سعی کردم حرف نزنم که جیمین نفهمه نقشه کشیده بودم مین هو بیاد پیشمون بعد من الکی گریه کنم بدوم پیش بابام امیدوارم جواب بده
ا/ت: باشه
چرا دستش رو از روی کمرم ور نمیداره
رفتیم سر میز به گارسون اشاره کرد بیاد
جیمین : یه ویسکی لطفا برگشت سمت من
جیمین :چی میخوری عزیزم
چون ظرفیتم بالا بود گفتم
ا/ت: منم ویسکی
جیمین:دوتا ویسکی ☺️
این چرا اینجوری شده جیمین صبح زمین تا آسمون با جیمین الان فرق داشت
هنوز که دستش رو روی کمرم ور نداشته بود هیچ هی منو به خودش نزدیک میکرد الان دیگه چسبیده بودم بهش برای اینکه تعادلم رو حفظ کنم دستم رو گذاشتم روی شونش اونم انگار خوشش اومده بود منو بیشتر به خودش فشار میداد که مین هو اومد من موندم تا الان کجا بوده که جیمین منو کرد تو دهنش
مین هو :جیمین چکارا میکنی تو دیگه کی هستی
الان دققا موقش بود اومدم بردم جیمین محکم گرفتم
ا/ت:جیمین ولم کن
جیمین :نمیکنم تو زن منی اون کیه
مین هو :جیمیننننننن
چنان جیقی زد که همه نگاش کردن
مین هو : چی داری میگی
جیمین :میگم نامزدمه و قراره زنم بشه
مین هو :من از اون هرزه خوشگل ترم
جیمین :تا الان جلو خودم رو گرفتم برو تا کاری دستت ندادم
مین هو رفت منم از خدا خواسته کلی زور زدم تا اشکم بیاد پیش بابام گریه کنم که جیمین خان نزاشتن چه زوری داره لنتی الان که این اشک مزاحم اومده
جیمین بغلم کرد
جیمین :ببخشید عزیزم خودتو ناراحت نکن، باشه
سرمو گذاشته بود رو سینه تختش
ا/ت:خوبم ،میرم یه اب به دست صورتم بزنم
جیمین :منم میام
ا/ت:خودم میتونم برم
جیمین :نه مین هو دیونست باهات میام
ا/ت:باشه
چقدر اسرار میکنه
رفتیم.....
🪐
🔮
۶۴.۰k
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.