فرزند خوانده
پارت ۷
ا.ت : نمیخام خب
کوک : نزار اون رویه من روی من رو بالا نیار
ا.ت : برو بابا
کوک : نمیرم مامان
ا.ت : اگه بیارم میخای چه کار کنی
کوک : خب همینجا به فاکت میدم
ا.ت : نمیتونی تو که نه شوهرمی نه دوست پسرم
کوک : از الان به بعد دوست پسرتم
ا.ت : ولی من هیچ حسی بهت ندارم (دلتم بخواد)
کوک : ولی پیدا میکنی
ا.ت : ببینیم و تعریف کنیم
کوک : میبینیم
بلند شدم و رفتم حموم بعد چند مین از حموم اومدم بیرون موهام خشک کردم کوک هنوز همونجا بود یه ارایش لایت کردم
ا.ت : میخام برم بیرون
کوک : اوم اجازه نداری بری
ا.ت : چرا
کوک : چون چ چسبیده به راه
یهو یه فکری به ذهنم رسید رفتم نشستم رو ی تخت و یه بوسه به لباش زدم و به کیوت ترین شکل ممکن گفتم
ا.ت : میشه برم
کوک : آره
و رفتم
ساعت ۱۲ ظهر
برگشتم خونه کوک رو دیدم سر میزه و منتظر من نشسته رفتم سر میز نشستم
کوک : تو که هیچی نخریدی
یهو بادیگاردا با دست پر اومدن داخل نگا کوک کردم دیدم که دهنش بازه ....
ا.ت : نمیخام خب
کوک : نزار اون رویه من روی من رو بالا نیار
ا.ت : برو بابا
کوک : نمیرم مامان
ا.ت : اگه بیارم میخای چه کار کنی
کوک : خب همینجا به فاکت میدم
ا.ت : نمیتونی تو که نه شوهرمی نه دوست پسرم
کوک : از الان به بعد دوست پسرتم
ا.ت : ولی من هیچ حسی بهت ندارم (دلتم بخواد)
کوک : ولی پیدا میکنی
ا.ت : ببینیم و تعریف کنیم
کوک : میبینیم
بلند شدم و رفتم حموم بعد چند مین از حموم اومدم بیرون موهام خشک کردم کوک هنوز همونجا بود یه ارایش لایت کردم
ا.ت : میخام برم بیرون
کوک : اوم اجازه نداری بری
ا.ت : چرا
کوک : چون چ چسبیده به راه
یهو یه فکری به ذهنم رسید رفتم نشستم رو ی تخت و یه بوسه به لباش زدم و به کیوت ترین شکل ممکن گفتم
ا.ت : میشه برم
کوک : آره
و رفتم
ساعت ۱۲ ظهر
برگشتم خونه کوک رو دیدم سر میزه و منتظر من نشسته رفتم سر میز نشستم
کوک : تو که هیچی نخریدی
یهو بادیگاردا با دست پر اومدن داخل نگا کوک کردم دیدم که دهنش بازه ....
۱۳.۶k
۱۰ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.