منم تریاک هم درمان هم درد
منم تریاک هم درمان هم درد
دوای درد معتادان ولگرد
ولی درد خودم درمان ندارد
دوایی بهتر از زندان ندارد
چنان من نعشه می سازم خماران
تمام سینه ها را دود باران
نپندارید که بنده ناتوانم
هزاران رستم از پا در میارم
منم در پیش من معنا ندارد
محبت در کنارم جا ندارد
اگر شیری اگر هستی تو هرکول
اگر داری تو میلیون ها تومان پول
دو زانوی تو پیش من زمین است
سر انجامت سیاهی در کمین است
اگر باشی تو عاشق مثل فرهاد
در اخر می برم شیرینت از یاد
دو دستان نیازت پیش مردم
شود مردانگی وهیبتت گم
زمانی میرسد تنها وغمگین
که کل هستی ات را برده
پایین
هر ان شیری که دودم سیر خورده
شده همچون شغال تیر خورده
من از فرعون وهیتلر بدتر هستم
من از هر کافری کافرتر هستم
جوانان زیادی روزگاران
به پای بنده گشتن تیر باران
بسی از دست من دیوانه گشتن
بسی بی خا نه و کاشانه گشتن
بسی اواره کردم کودکان را
بسی بی چاره کردم من زنان را
همه پیوند ها از هم گسستم
هزاران قلب کودک را شکستم
توهم چون کوه باشی موم سازم
سر انجام تو را من شوم سازم
هر انسانی که با من یار با شد
به جز من پیش هر کس خوار باشد
شبش بیدار و روزش خواب باشد
شب و روزش همه بی تاب باشد
همیشه خسته و دل گیر باشد
شود تنها و تک گر شیر باشد
نه فکر همسر و فرزند باشد
نه فکر دلبرو دلبند باشد
نه دیکر ثروت و اموال دارد
نه یک لحظه دیگر احوال دارد
به پیش دوست و دشمن خوار باشد
میان جامعه سربار باشد
بسی افراد را ولگرد کردم
بسی سیمای خوش را زرد کردم
جنایت های نامحدود کردم
بسی سرمایه ها را دود کردم
سراسر خانمان سوزو پلیدم
ز خود بدتر دگر چیزی ندیدم
من استعمار غربم ای عزیزان
برانیدم دگر از خاک ایران
همیشه با نشاط و شاد باشیم
همیشه خرم و ازاد باشیم
اگر مردی و حرفم را شنیدی
ز من بگذر شتر دیدی ندیدی
دوای درد معتادان ولگرد
ولی درد خودم درمان ندارد
دوایی بهتر از زندان ندارد
چنان من نعشه می سازم خماران
تمام سینه ها را دود باران
نپندارید که بنده ناتوانم
هزاران رستم از پا در میارم
منم در پیش من معنا ندارد
محبت در کنارم جا ندارد
اگر شیری اگر هستی تو هرکول
اگر داری تو میلیون ها تومان پول
دو زانوی تو پیش من زمین است
سر انجامت سیاهی در کمین است
اگر باشی تو عاشق مثل فرهاد
در اخر می برم شیرینت از یاد
دو دستان نیازت پیش مردم
شود مردانگی وهیبتت گم
زمانی میرسد تنها وغمگین
که کل هستی ات را برده
پایین
هر ان شیری که دودم سیر خورده
شده همچون شغال تیر خورده
من از فرعون وهیتلر بدتر هستم
من از هر کافری کافرتر هستم
جوانان زیادی روزگاران
به پای بنده گشتن تیر باران
بسی از دست من دیوانه گشتن
بسی بی خا نه و کاشانه گشتن
بسی اواره کردم کودکان را
بسی بی چاره کردم من زنان را
همه پیوند ها از هم گسستم
هزاران قلب کودک را شکستم
توهم چون کوه باشی موم سازم
سر انجام تو را من شوم سازم
هر انسانی که با من یار با شد
به جز من پیش هر کس خوار باشد
شبش بیدار و روزش خواب باشد
شب و روزش همه بی تاب باشد
همیشه خسته و دل گیر باشد
شود تنها و تک گر شیر باشد
نه فکر همسر و فرزند باشد
نه فکر دلبرو دلبند باشد
نه دیکر ثروت و اموال دارد
نه یک لحظه دیگر احوال دارد
به پیش دوست و دشمن خوار باشد
میان جامعه سربار باشد
بسی افراد را ولگرد کردم
بسی سیمای خوش را زرد کردم
جنایت های نامحدود کردم
بسی سرمایه ها را دود کردم
سراسر خانمان سوزو پلیدم
ز خود بدتر دگر چیزی ندیدم
من استعمار غربم ای عزیزان
برانیدم دگر از خاک ایران
همیشه با نشاط و شاد باشیم
همیشه خرم و ازاد باشیم
اگر مردی و حرفم را شنیدی
ز من بگذر شتر دیدی ندیدی
۲.۲k
۲۱ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.