زندگی نامه ایگورو اوبانای
|
ویکی شیطان کش
شخصیتها
تواناییها
اصطلاحات
گروهها
رسانه
اوبانای ایگورو
اوبانای ایگورو
Obanai Iguro

نام به ژاپنی
伊黒小芭内
نژاد
انسان
جنسیت
مذکر
سن
۲۱
تاریخ تولد
۱۵ سپتامبر
وابسته به
دسته شیطان کشها
پیشه
شیطان کش
ستون مار
سبک مبارزه
تنفس مار
بستگان
۵۰ بستگان بینام
پسرعمویی بینام
اولین نمایش
فصل ۴۵ (مانگا)
قسمت ۲۲ (انیمه)
بیشتر
اوبانای ایگورو (Obanai Iguro) یک شیطان کش و ستون مار در دسته شیطان کشها بود.
تاریخچه
اوبانای در قبیله یا خانوادهای از دزدان متولد شد که از ثروت بسیاری برخوردار بودند و این ثروت را از افراد کشته شده توسط شیطان مار به دست آورده بودند، شیطانی که آن را ستایش میکردند. این شیطان در فرم یک زن با صورت و پایین-تنهی مار بود که علاقهی زیادی به بچههای تازه متولد شده داشت، بچههایی که خانواده اوبانای در قبال ثروت برای او قربانی میکردند.
اوبانای به عنوان اولین پسر متولد شده در این خانواده در مدت ۳۷۰ سال، تمام روزهای زندگی خود را توسط خانوادهاش در یک قفس چوبی حبس بود و خانوادهی او اصرار داشتند تا برای او ظرفهایی از غذای غنی بیاوردند تا حدی که او از آنها خسته شود. شیطان مار همچنین به اوبانای علاقه داشت، چرا که اوبانای یک پسربچهی نادر با چشمانی چند رنگ بود. این شیطان شبها را اطراف قفس او گشت میزد و در تاریکی به او خیره میشد، موضوعی که باعث ترس اوبانای میشد و او نمیتوانست بخوابد.
زمانی که اوبانای به دوازده سالگی رسید او سرانجام از سلولش خارج شد. او به اتاقی همانند یک معبد گرانبها برده شد و در آنجا برای اولین بار با شیطان مار به شکل مستقیم رو در رو شد. این شیطان اظهار کرد که اونابای برای خورده شدن خیلی کوچک است و او باید کمی بیشتر منتظر بماند. این شیطان تصمیم گرفت تا دهان اوبانای را تا گوشهایش شکاف دهد تا شبیه به خودش شود. خون ریخته شده از این فرآیند نیز در کاسهای جمع شد تا او بعدا بتواند آن را بنوشد.
اوبانای به سلولش بازگردانده شد و تنها فکرش فرار و بقا بود. او به وسیلهی یک سنجاق مو که دزده بود در هنگام شب شروع به کندن سلولش کرد. تنها موجودی که او میتوانست به آن اعتماد کند ماری بود به نام کابورامارو که در قفس او ول میگشت.
سرانجام اوبانای موفق به فرار شد. او در هنگام فرار توسط شیطان مار تحت تعقیب قرار گرفت و نزدیک بود گرفتار و کشته شود، اما او به طور اتفاقی توسط ستون شعله نجات پیدا کرد. شیطان مار به خاطر فرار کردن اوبانای تمام پنجاه بستگان او را کشت و تنها فرد بازمانده پسرعموی بزرگتر او بود، کسی که او نیز توسط ستون نام برده نجات پیدا کرد. با این حال وقتی پسرعمویش به او پیوست، او را به خاطر مرگ خانوادهاش سرزنش و طرد کرد.
اوبانای به خاطر تاثیر حرفهای پسرعمویش به دسته شیطان کشها پیوست و تصمیم گرفت تمام خشم خود را بر سر شیطانها خالی کند. او باور داشت که با به خطر انداختن جان خود برای نجات دیگران احساس بهتری خواهد داشت.
ویکی شیطان کش
شخصیتها
تواناییها
اصطلاحات
گروهها
رسانه
اوبانای ایگورو
اوبانای ایگورو
Obanai Iguro

نام به ژاپنی
伊黒小芭内
نژاد
انسان
جنسیت
مذکر
سن
۲۱
تاریخ تولد
۱۵ سپتامبر
وابسته به
دسته شیطان کشها
پیشه
شیطان کش
ستون مار
سبک مبارزه
تنفس مار
بستگان
۵۰ بستگان بینام
پسرعمویی بینام
اولین نمایش
فصل ۴۵ (مانگا)
قسمت ۲۲ (انیمه)
بیشتر
اوبانای ایگورو (Obanai Iguro) یک شیطان کش و ستون مار در دسته شیطان کشها بود.
تاریخچه
اوبانای در قبیله یا خانوادهای از دزدان متولد شد که از ثروت بسیاری برخوردار بودند و این ثروت را از افراد کشته شده توسط شیطان مار به دست آورده بودند، شیطانی که آن را ستایش میکردند. این شیطان در فرم یک زن با صورت و پایین-تنهی مار بود که علاقهی زیادی به بچههای تازه متولد شده داشت، بچههایی که خانواده اوبانای در قبال ثروت برای او قربانی میکردند.
اوبانای به عنوان اولین پسر متولد شده در این خانواده در مدت ۳۷۰ سال، تمام روزهای زندگی خود را توسط خانوادهاش در یک قفس چوبی حبس بود و خانوادهی او اصرار داشتند تا برای او ظرفهایی از غذای غنی بیاوردند تا حدی که او از آنها خسته شود. شیطان مار همچنین به اوبانای علاقه داشت، چرا که اوبانای یک پسربچهی نادر با چشمانی چند رنگ بود. این شیطان شبها را اطراف قفس او گشت میزد و در تاریکی به او خیره میشد، موضوعی که باعث ترس اوبانای میشد و او نمیتوانست بخوابد.
زمانی که اوبانای به دوازده سالگی رسید او سرانجام از سلولش خارج شد. او به اتاقی همانند یک معبد گرانبها برده شد و در آنجا برای اولین بار با شیطان مار به شکل مستقیم رو در رو شد. این شیطان اظهار کرد که اونابای برای خورده شدن خیلی کوچک است و او باید کمی بیشتر منتظر بماند. این شیطان تصمیم گرفت تا دهان اوبانای را تا گوشهایش شکاف دهد تا شبیه به خودش شود. خون ریخته شده از این فرآیند نیز در کاسهای جمع شد تا او بعدا بتواند آن را بنوشد.
اوبانای به سلولش بازگردانده شد و تنها فکرش فرار و بقا بود. او به وسیلهی یک سنجاق مو که دزده بود در هنگام شب شروع به کندن سلولش کرد. تنها موجودی که او میتوانست به آن اعتماد کند ماری بود به نام کابورامارو که در قفس او ول میگشت.
سرانجام اوبانای موفق به فرار شد. او در هنگام فرار توسط شیطان مار تحت تعقیب قرار گرفت و نزدیک بود گرفتار و کشته شود، اما او به طور اتفاقی توسط ستون شعله نجات پیدا کرد. شیطان مار به خاطر فرار کردن اوبانای تمام پنجاه بستگان او را کشت و تنها فرد بازمانده پسرعموی بزرگتر او بود، کسی که او نیز توسط ستون نام برده نجات پیدا کرد. با این حال وقتی پسرعمویش به او پیوست، او را به خاطر مرگ خانوادهاش سرزنش و طرد کرد.
اوبانای به خاطر تاثیر حرفهای پسرعمویش به دسته شیطان کشها پیوست و تصمیم گرفت تمام خشم خود را بر سر شیطانها خالی کند. او باور داشت که با به خطر انداختن جان خود برای نجات دیگران احساس بهتری خواهد داشت.
۲.۶k
۰۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.