وحشت زده در اتاق بیمارستان و باز کردی:
وحشت زده در اتاق بیمارستان و باز کردی:
چیم؟!خوبی!!؟؟
بهت خبر داده بودن که توی تمرین بدجوری اسیب دیده و توام مثل باد خودتو رسوندی!
پسرا همه توی اتاق دورشو گرفته بودن و نمیتونستی درست ببینیش:
اه ا.ت نیا!
جلو نیا اینجا یکم خون ریخته حالت بد....
"اما دیگه دیر شده بود چون تو دست غرق در خونشو دیدی و از هوش رفتی!
با شنیدن صداش چشماتو باز کردی:
ا.ت عزیزم؟
"روی تخت دراز کشیده بودی:
جیمین دستت!
"لبخند غمگینی زد:
دستم خوبه ولی قلبم درد میکنه!
نمیتونم اینجوری ببینمت کیونم!😔
.
.
.
نظراتتون رو بنویسید🌙🌻
چیم؟!خوبی!!؟؟
بهت خبر داده بودن که توی تمرین بدجوری اسیب دیده و توام مثل باد خودتو رسوندی!
پسرا همه توی اتاق دورشو گرفته بودن و نمیتونستی درست ببینیش:
اه ا.ت نیا!
جلو نیا اینجا یکم خون ریخته حالت بد....
"اما دیگه دیر شده بود چون تو دست غرق در خونشو دیدی و از هوش رفتی!
با شنیدن صداش چشماتو باز کردی:
ا.ت عزیزم؟
"روی تخت دراز کشیده بودی:
جیمین دستت!
"لبخند غمگینی زد:
دستم خوبه ولی قلبم درد میکنه!
نمیتونم اینجوری ببینمت کیونم!😔
.
.
.
نظراتتون رو بنویسید🌙🌻
۳.۲k
۲۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.