Sadismi
پسر هیچ چیز نگفت
دختر هم بدون گفتن چیزی رفت
برای اینکه حال میا بهتر شه به دستشویی رفت
کلاهشو در اورد و با موهای مشکی بلندش بازی کرد
تو فکر خیال بود
نمیتونست دوباره گیر اون مافیا خشن بیوفته
میترسید از اون هم سواستفاده شه
میترسید بهش تجاوز شه
میترسید بمیره
تو فکر خیال بود که یکی از پشت بقلش کرد
نفسشو تو گردنش خالی کرد و گردنشو بوسید مکید
___________________________________________________
_فرشته کوچولوی من فکر کردی من تورو نمیشناسم
گردنشو بو کرد
_این بو رو میشناسم کوچولو
همونطوری که از پشت بقلش کرده بود و از پشت دختر حرف میزد دوباره گردنشو مکید
+اخ نکن(ترسیده اروم)
_دلم برای این صدا ام تنگ شده بود
_خب یادته تو هواپیما چی گفتم
سرشو نزدیک گوشش کرد و زمزمه وار گفت
_بچه میاریم(زمزمه)
لاله گوشش رو مکید
+( بچه داره مثل بید میلرزه)
_خب بگو چرا فرار کردی
(نکته:کوکی میا رو از پشت بقل کرده و حرفاشو داره میزنه)
+چون تو یه شیطانی(لرزیده)
_اگه من شیطانی تو هم فرشته منی
_من عاشق توعم و تو میدونستی بدون تو نمیتونم خیلی راحت فرار کردی
_بیبی(زمزمه وار)
سرشو به طرف خودش برگردوند
و با صورتی که از گچ سفید شده روبه رو شد
_اینقدر از من میترسی(خنده)
دختر اینقدر ترسیده بود که چشاشو بسته بود
پسرک هم از لحظه استفاده کرد و لباشو گذاشت رو لبای دختر
+(چشاشو از تعجب باز کرده بود)
دختر هم دلش برای این لحظه تنگ شده بود
ولی اون یه مافیا خطرناک بود
دختر میدونست فعلا راه فرار نداره
لطفا حمایت هاتون رو بیشتر کنید
شرط ۱۵ لایک و کامنت انگلیسی
لطفا حمایت کنید من زحمت میکشم تا الان هم پنج بار نوشتم نیومده
خواهش میکنم اگه حمایت نکنید من واقعا دیگه نمیزارم
دختر هم بدون گفتن چیزی رفت
برای اینکه حال میا بهتر شه به دستشویی رفت
کلاهشو در اورد و با موهای مشکی بلندش بازی کرد
تو فکر خیال بود
نمیتونست دوباره گیر اون مافیا خشن بیوفته
میترسید از اون هم سواستفاده شه
میترسید بهش تجاوز شه
میترسید بمیره
تو فکر خیال بود که یکی از پشت بقلش کرد
نفسشو تو گردنش خالی کرد و گردنشو بوسید مکید
___________________________________________________
_فرشته کوچولوی من فکر کردی من تورو نمیشناسم
گردنشو بو کرد
_این بو رو میشناسم کوچولو
همونطوری که از پشت بقلش کرده بود و از پشت دختر حرف میزد دوباره گردنشو مکید
+اخ نکن(ترسیده اروم)
_دلم برای این صدا ام تنگ شده بود
_خب یادته تو هواپیما چی گفتم
سرشو نزدیک گوشش کرد و زمزمه وار گفت
_بچه میاریم(زمزمه)
لاله گوشش رو مکید
+( بچه داره مثل بید میلرزه)
_خب بگو چرا فرار کردی
(نکته:کوکی میا رو از پشت بقل کرده و حرفاشو داره میزنه)
+چون تو یه شیطانی(لرزیده)
_اگه من شیطانی تو هم فرشته منی
_من عاشق توعم و تو میدونستی بدون تو نمیتونم خیلی راحت فرار کردی
_بیبی(زمزمه وار)
سرشو به طرف خودش برگردوند
و با صورتی که از گچ سفید شده روبه رو شد
_اینقدر از من میترسی(خنده)
دختر اینقدر ترسیده بود که چشاشو بسته بود
پسرک هم از لحظه استفاده کرد و لباشو گذاشت رو لبای دختر
+(چشاشو از تعجب باز کرده بود)
دختر هم دلش برای این لحظه تنگ شده بود
ولی اون یه مافیا خطرناک بود
دختر میدونست فعلا راه فرار نداره
لطفا حمایت هاتون رو بیشتر کنید
شرط ۱۵ لایک و کامنت انگلیسی
لطفا حمایت کنید من زحمت میکشم تا الان هم پنج بار نوشتم نیومده
خواهش میکنم اگه حمایت نکنید من واقعا دیگه نمیزارم
۵.۶k
۰۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.