٭خونـِ خُوشگِل مَن! -پارت74-

س.ی:باشه هرچی شما بگی:)
«در اتاق باز و چهره یوجین نمایان میشه»
ی‍.ج:اوه
خلوتتونو خراب کردم؟!:))
س.ی:تو دیگه چراا؟!:||||
ی‍.ج:ععم...
از سوهی شنیدم خبرایی بینتونه!
س.ی:(سرشو میذاره رو دستش)آه، از دست این دختر
من:خبراش فیکه:/
ی‍.ج:پس چرا بجای اینکه تو اتاق خودت باشی اینجایی؟!:]
من:فردا تولد دوستمه میخواستم ازش کمک بخوام ببرتم یه چی واسش بخرم:|
ی‍.ج:خودت نمیتونی بری؟!
من:گواهینامه ندارم:||
ی‍.ج:ما گواینامه داریما..
چرا مزاحم شاه مملکت میشی؟!:))
س.ی:یون‌هه دروغ سرهم نکن
این مثل سوهی نیست بره همچیو به همه بگه
ی‍.ج:پس یعنی خبرایی بینتونه؟؟!
س.ی/من:نهه://
س.ی:قضیه‌ی کو گونووکه!!
ی‍.ج:{تغییر مود در سیمی از ثانیه}وای چیی؟!
دوباره چیکار کرده؟!
س.ی:مثل اینکه میخواسته مخ یون‌هه رو بزنه
من:حالا خیلیم که مخ من زده میشه با اون قیافه نحسش...
س.ی:(نگاهشو به من میگیره)ولی راهو اشتباه رفته
تاثیر عکس داشته؛ یون‌هه بیشتر ازش زده شده:|
ی‍.ج:آهااا...
بله ببخشید
به هرحال من کار یون‌هه داشتم
من:چی؟!
ی‍.ج:بچه‌ها تصمیم گرفتیم کیک درست کنیم...
ولی بیشتر گند زدیم!
از جهتی که تو آشپزیت خوبه سوهی گفت بیام و ازت بخوام بیای کمکمون!!
من:باز خوبه خود سوهی نیومد:|
س.ی:آشپزیش خوبه؟!
کی غذا درست کرده که ما نفهمیدیم؟!
ی‍.ج:عه نخوردی؟!
چیزایی که درست میکنه جوری خوشمزه‌ن که اگه ظرفو لیس نزنی عجیبه!!
س.ی:پس منم بیام ببینم چیکار میکنی یون‌هه خانم...
من:حالا صبر کن این دفعه که همتون توجه میکنین گند میزنم به غذام و آشپزخونهToT

-اسلاید² پارک یوجین (کیم‌تهیونگ خواننده‌کیپاپ