دختر اشرافی شیطون ᎮᏗᏒᏖ 6
سوفی با ذوق و شوقی که از دیدن این استادچندشه به دست آورده بود گفت:بله بله من پارک سوفی هستم !
لیندا: منم لیندا جونز هستم
الکس: الکس بارنرز
استاد و بقیه داشتن به من نگاه میکردن که یهو کرم شیطنتم شروع به فعالیت
کرد...!!
من:سیرینتی پیتی!!
چند لحظه کلاس ساکت شد...!انگار نفهمیدن چی شد یهــــویی کلاس ترکیـد !!
بعد از اینکه بچه ها کاملا خودشونو خالی کردن استاد با اخم گفت:خانوم محترم
مزه پرونی ممنوعه !!
من:اووووه!پس یه دفعه ای بگین اینجا زندانه دیگه
با خشم و عصبان تی و صدایی که داشت سعی میکرد کنترلش کنه
گفت:بـــله!!زندانـه !
با شیطنت گفتم:زندان بانش شمایین؟؟؟
یه هو چشماش گرد شد...آروم آروم اخم کرد و گفت: خیر، من رئیس زندانم !
من: وااا..! رئیس زندان که قاطی زندون ایا نمیشه که!! میشه؟؟
اینارو با لحن خنده داری ی بیان کردم!جوری که الکس داشت منفجر میشد اما خودشو کنترل میکرد !!
استاد:لطفا خودتون رو معرفی کنید! بدون هیچ مسخره بازی ای.
از جام بلند شدمو کاملا جدی گفتم:بسم االله الرحمن الرحیم....! اینجانب کیم هانا...ملقب به خب راستش لقب خواستی ندارم...فرزند کیم دونگ گئون.... متولد دوهزارو سه ... صادره از کره ...
این بار خود استاد ترکیــد از خنده!!!با خنده ی استاد کل کلاس رو زمین پهن
شدن !!
اصن من دلقکیم واسه خودم...!!
استاد با خنده گفت:خانوم کیم شما خیلی شیطونی!
با اعتماد به نفس گفتم:اینو میــدونم، یه چیز جدید بگین.
کل کلاس هم به مسخره باز یای من و اخم ها خنده های ناگهانی استاد
گذشت!!!اوپـس ! چه ادبی شدم!!!
بچه ها داستان ترکیبی شده هم ایرانی هم تقریبا کره ای 😂
(و بچه ها در این داستان اعضای بی تی اس هم هستن)
و بچه ها ممنون میشم لایک کنید و کامنت بزارید ❤
لیندا: منم لیندا جونز هستم
الکس: الکس بارنرز
استاد و بقیه داشتن به من نگاه میکردن که یهو کرم شیطنتم شروع به فعالیت
کرد...!!
من:سیرینتی پیتی!!
چند لحظه کلاس ساکت شد...!انگار نفهمیدن چی شد یهــــویی کلاس ترکیـد !!
بعد از اینکه بچه ها کاملا خودشونو خالی کردن استاد با اخم گفت:خانوم محترم
مزه پرونی ممنوعه !!
من:اووووه!پس یه دفعه ای بگین اینجا زندانه دیگه
با خشم و عصبان تی و صدایی که داشت سعی میکرد کنترلش کنه
گفت:بـــله!!زندانـه !
با شیطنت گفتم:زندان بانش شمایین؟؟؟
یه هو چشماش گرد شد...آروم آروم اخم کرد و گفت: خیر، من رئیس زندانم !
من: وااا..! رئیس زندان که قاطی زندون ایا نمیشه که!! میشه؟؟
اینارو با لحن خنده داری ی بیان کردم!جوری که الکس داشت منفجر میشد اما خودشو کنترل میکرد !!
استاد:لطفا خودتون رو معرفی کنید! بدون هیچ مسخره بازی ای.
از جام بلند شدمو کاملا جدی گفتم:بسم االله الرحمن الرحیم....! اینجانب کیم هانا...ملقب به خب راستش لقب خواستی ندارم...فرزند کیم دونگ گئون.... متولد دوهزارو سه ... صادره از کره ...
این بار خود استاد ترکیــد از خنده!!!با خنده ی استاد کل کلاس رو زمین پهن
شدن !!
اصن من دلقکیم واسه خودم...!!
استاد با خنده گفت:خانوم کیم شما خیلی شیطونی!
با اعتماد به نفس گفتم:اینو میــدونم، یه چیز جدید بگین.
کل کلاس هم به مسخره باز یای من و اخم ها خنده های ناگهانی استاد
گذشت!!!اوپـس ! چه ادبی شدم!!!
بچه ها داستان ترکیبی شده هم ایرانی هم تقریبا کره ای 😂
(و بچه ها در این داستان اعضای بی تی اس هم هستن)
و بچه ها ممنون میشم لایک کنید و کامنت بزارید ❤
۶۷۱
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.