𝒑𝒂𝒓𝒕36
𝒑𝒂𝒓𝒕36
ته: ا/ت من نمیفهممت .. امروز با چشمای کاسه خون اومدی در خونم منو میبوسی میگی خواب بد دیدم نگرانتم بعد میری تو اتاق با داداشم ......
+(ناله کنان ) چرا نمیشه من یبار این پیتزارو بدون دردسر و راحت بخورم ؟! عوف ببین ته تو یه چیزایی رو نمیدونی بزار وقتی زمانش رسید حرف بزنیم .. بزار حالمون خوب بمونه لطفا ....
ته: میدونم ا/ت .... و بیشتر از اینجا حرص میخورم که تو نمیدونی و همچنان اویزونشی ....
+تو چی میدونی هوم ؟! بگو یالا بگو ببینم ...
ته: غذاتو تموم کن ....
+بگو دیگه
ته: باشه غذاتو تموم کن فعلا ....
+ من جیمینو دوست دارم درسته ولی نه اونجوری که تورو دوست دارم ...
ته: باشه بیا تمومش کنیم ...
+هییی (خودمو سمتش کشیدمو روش نشستم )
ته: برو اونور ...
+نمیخوام :)
ته: ا/ت
+تا وقتی ازم ناراحت باشی چیزی از گلوم پایین نمیره
ته: ناراحت نیستم ...
+حرف نزن ... دروغم نگو ....
بالاخره موفق شدم اخم رو از صورتش محو کنم ....
صورتمو جلو بردمو بوسیدمش ...
همراهیم کرد تا جایی که رو مبل هدایتم کرد و خودشم روم خیمه زد ...
بوسه رو اونقدری ادامه داد که نفس کشیدن مشکل شد ...
عقب رفت ...
ته: دوست دارم
+منتظرش بودم بگی کیم ته ته ... منم دوست دارم
ته: باشه تا اخر عمرم بهت میگم ...
+حتی اگه یه روز ... بفهمی من دختری نبودم که بشه اسمشو گذاشت دختر ؟! یعنی ..
ته: مهم نیست .. هر چی که هست مهم نیست ....
چرا انقدر مشکوکه ...
چرا حس میکنم ته داره با ترحم باهام رفتار میکنه اما ترحم به چی ...
اون هیچی نمیدونه .....
+باشه ته پاشو مرد چه سنگینی ححیح...
ته: گند بزنم تو حسم ...
خندیدمو گونشو بوسیدم ....
گاز بزرگی از مابقی پیتزام زدمو بلند شدم ...
+میرم بخوابم
ته: رو تخت من ....
+بلهه؟؟؟
ته: تخت من نرم تره ا/ت شی :)
+اما امنیت نداره تهیونگ شی :))
ته: اعع؟؟
+ارععع (قهقهه میزدم)
بوسه سریعی رو لباش گذاشتمو گفتم ....
+میرم تو اتاق لونا میخوابم :)
ته: خوبه :)
+شب بخیر ... عشقم :))
هنگ کرد و من با نیز باز ازش دور شدم .....
سرم داشت از درد منفجر میشد ...
لازم داشتم بخوابم ...
ته: ا/ت من نمیفهممت .. امروز با چشمای کاسه خون اومدی در خونم منو میبوسی میگی خواب بد دیدم نگرانتم بعد میری تو اتاق با داداشم ......
+(ناله کنان ) چرا نمیشه من یبار این پیتزارو بدون دردسر و راحت بخورم ؟! عوف ببین ته تو یه چیزایی رو نمیدونی بزار وقتی زمانش رسید حرف بزنیم .. بزار حالمون خوب بمونه لطفا ....
ته: میدونم ا/ت .... و بیشتر از اینجا حرص میخورم که تو نمیدونی و همچنان اویزونشی ....
+تو چی میدونی هوم ؟! بگو یالا بگو ببینم ...
ته: غذاتو تموم کن ....
+بگو دیگه
ته: باشه غذاتو تموم کن فعلا ....
+ من جیمینو دوست دارم درسته ولی نه اونجوری که تورو دوست دارم ...
ته: باشه بیا تمومش کنیم ...
+هییی (خودمو سمتش کشیدمو روش نشستم )
ته: برو اونور ...
+نمیخوام :)
ته: ا/ت
+تا وقتی ازم ناراحت باشی چیزی از گلوم پایین نمیره
ته: ناراحت نیستم ...
+حرف نزن ... دروغم نگو ....
بالاخره موفق شدم اخم رو از صورتش محو کنم ....
صورتمو جلو بردمو بوسیدمش ...
همراهیم کرد تا جایی که رو مبل هدایتم کرد و خودشم روم خیمه زد ...
بوسه رو اونقدری ادامه داد که نفس کشیدن مشکل شد ...
عقب رفت ...
ته: دوست دارم
+منتظرش بودم بگی کیم ته ته ... منم دوست دارم
ته: باشه تا اخر عمرم بهت میگم ...
+حتی اگه یه روز ... بفهمی من دختری نبودم که بشه اسمشو گذاشت دختر ؟! یعنی ..
ته: مهم نیست .. هر چی که هست مهم نیست ....
چرا انقدر مشکوکه ...
چرا حس میکنم ته داره با ترحم باهام رفتار میکنه اما ترحم به چی ...
اون هیچی نمیدونه .....
+باشه ته پاشو مرد چه سنگینی ححیح...
ته: گند بزنم تو حسم ...
خندیدمو گونشو بوسیدم ....
گاز بزرگی از مابقی پیتزام زدمو بلند شدم ...
+میرم بخوابم
ته: رو تخت من ....
+بلهه؟؟؟
ته: تخت من نرم تره ا/ت شی :)
+اما امنیت نداره تهیونگ شی :))
ته: اعع؟؟
+ارععع (قهقهه میزدم)
بوسه سریعی رو لباش گذاشتمو گفتم ....
+میرم تو اتاق لونا میخوابم :)
ته: خوبه :)
+شب بخیر ... عشقم :))
هنگ کرد و من با نیز باز ازش دور شدم .....
سرم داشت از درد منفجر میشد ...
لازم داشتم بخوابم ...
۴.۳k
۲۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.