part 3
منو باز کردن منو تا اتاقم همراهی کرد من:خیلی بزرگه اینجا در باز شد اتاق کاملا صورتی بود از رنگ صورتی حالم بهم میخورد من:ص صورتی اییییی چرا کوک:مگه دخترا صورتی دوست ندارن من:من نه کوک:اوکی میگم عوضش کنن من:سیاه کن کوک:عمر دیگه در خدمتیم خیر سرم من اینجا رئیسم رفتم جلوش دستمو کشیدم رو سینش من:چشم جناب رئیس(ایشون خیلی لاس میزنه😐😂) زل زده بود تو چشام آب دهنشو قورت هولم داد کوک:حد خودتو بدونا برو عقب من:واه چه بداخلاق کوک:همینی که هست اتاقتم تغییر نمیکنه زود دختر خاله نشو گمشو تو اتاقت من:راهو بلدم رفتم تو اتاق از پشت در شنیدم کوک:اوفف کله ابوهتمو برد زیر سوال من:اشگال نداره درست میشه😂 کوک:خفه شو من:بی ادب رفت منم رفتم رو تخت دراز کشیدم گوشیم نبود یه کتاب اون بغل بود برداشتم خوندمش که در زدن رفتم در و باز کردم یه خدمتکار بود که کلی لباس واسم آورده بود من:چرا اینا همشون بازن خدمتکار:آقا دستور دادن که باید بپوشید من:مرتیکه هیز چه فکری کرده یکیشو برداشتم رفتم سمت اتاقش پیداش کردم با پا در و باز کردم من:مرتیکه هیز چی فکر کردی این لباسا چیه کوک:چخبرته من:اینا چیه کوک:لباس من:چرا بازن فکر کردی من مثل بقیه هرزه خیابونیممم کوک:صداتو بیار پایین اینجا کسی داد نمیزنه من:چطور خودت داد میزنی کوک:چون من اینجا رئیسم با دست کوبید رو میز و بلند شد اومد موهامو گرفت من:آیی موهام کوک:ببین منو اینجا دیگه جایی نیست که تو بخوای هرچی از دهنت در میاد بگی اینجا دارک وبه حق نداری صداتو واسم بالا ببری من:نبرم چی میشخ کوک:میکشمت من:منو از مرگ میترسونی بکشم کسی که از زندگی خسته شده براش هیچی مهم نیست بعدشم اگه منو بکشی نمی تونی کسی مثل منو پیدا کنی که برات هک کنه انقدری حرفه ایم که اگه بلایی سرم بیاد به کارت لتمه میخوره با مشت زد تو صورتم افتادم زمین کوک:عوضی من:منو میزنی پریدم بهش از موهاش گرفتم کشیدم اون میزد من میزدم اون میزد من میزدم من بکسر بودم خوب با مشت میزدم به کتفش (چه بزن بزنیه🤣🤣🤣) دستشو گاز گرفتم بعد هم من هم اون از خستگیه زیاد پهن زمین شدیم بلند شد اومد روم نشست دوتا دستامو کنار سرم گذاشت کنار لباش خونی بود میخواستم در برم زورش خیلی زیاد بود کوک:کثافت عوضی هیچکس نتونسته بود تا الان اینجوری منو بزنه من:دیدی که شده کوک:نشونت میدم یه سُرنگ آورد دستشو گرفتم کرد تو گردنم یه ماده ایو وارد بدنم کرد جلو چشم سیاهی میرفت بلند شدم من:چی زدی بهم کوک:بیهوش کننده رفتم سمتش و بیهوش شدم
از زبون جونگ کوک
بیهوش شد گرفتمش خوابوندمش رو تختم رفتم روش من:اوه بیبی چه بدنی داری(چه بدنی داری سمیهههههه نرو سمیهه😂😂😂دیگه نمی تونم بقیشو بزارم لطفا تو دایرکتم درخواست ندید نمیخوام مسدود شم)
از زبون جونگ کوک
بیهوش شد گرفتمش خوابوندمش رو تختم رفتم روش من:اوه بیبی چه بدنی داری(چه بدنی داری سمیهههههه نرو سمیهه😂😂😂دیگه نمی تونم بقیشو بزارم لطفا تو دایرکتم درخواست ندید نمیخوام مسدود شم)
۱۸.۴k
۰۴ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.