کوک : خواهش اما می خوام به جور دیگه برام جبران کنی
کوک : خواهش اما میخوام به جور دیگه برام جبران کنی
ا.ت : واااات
کوک : به زودی میفهمی( نیشخند)
کوک : دختر رو به زور بردم داخل ماشین
کوک : صدات در نمیاد فهمیدی
ا.ت : اینکه منو دزدیدی به ت.خ.م.م نیست
کوک : حرف دهنتو بفهم نفهم
ا.ت : ههههه ترسیدم
کوک : مادر جن.......
ا.ت : حرف دهنتو بفهم
کوک : ههههه ترسیدم ( چقدر زود تلافی کرد)
کوک : خدا رو شکر رسیدیم خونه و به آجوما گفتم قانون ها رو بهش بگه
آجوما : ۱- تو کار های ارباب دخالت نمیکنی .
۲- فقط جلوی ارباب لباسهای باز میپوشی.
۳ : بهش میگی ارباب و با اسم کوچیک صدا نمی زنی .
۴- خدمتکار شخصی ارباب هستی .
آجوما : همین چند تا
ا.ت : اوکی
ا.ت : اتاق ارباب کدوم سکته
آجوما : الکسسسسسس
الکس : بله آجوما
آجوما : ا.ت رو به اتاق ارباب راه نمایی کن
الکس : باشه ا.ت به سمت اتاق ارباب راهنمایی کردم
ا.ت : ( در میزنه)
کوک : بیا تو
ا.ت : سلام ارباب
کوک : میبینم آجوما خوب قوانینو کرده تو سرت
ا.ت : اوهوم
کوک : خب کاری داشتی
ا.ت : ارباب جونم من هیچی لباس ندارم ( با ناز)
کوک : الکسسس
الکس : جانم
کوک : ا.ت خانم رو ببر خرید
الکس : با اوت خانم رفتیم خرید و کلی خرید کرد و بر گشتیم
ا.ت : از لج ارباب کلی لباس باز و لختی خریدم
ا.ت : واااات
کوک : به زودی میفهمی( نیشخند)
کوک : دختر رو به زور بردم داخل ماشین
کوک : صدات در نمیاد فهمیدی
ا.ت : اینکه منو دزدیدی به ت.خ.م.م نیست
کوک : حرف دهنتو بفهم نفهم
ا.ت : ههههه ترسیدم
کوک : مادر جن.......
ا.ت : حرف دهنتو بفهم
کوک : ههههه ترسیدم ( چقدر زود تلافی کرد)
کوک : خدا رو شکر رسیدیم خونه و به آجوما گفتم قانون ها رو بهش بگه
آجوما : ۱- تو کار های ارباب دخالت نمیکنی .
۲- فقط جلوی ارباب لباسهای باز میپوشی.
۳ : بهش میگی ارباب و با اسم کوچیک صدا نمی زنی .
۴- خدمتکار شخصی ارباب هستی .
آجوما : همین چند تا
ا.ت : اوکی
ا.ت : اتاق ارباب کدوم سکته
آجوما : الکسسسسسس
الکس : بله آجوما
آجوما : ا.ت رو به اتاق ارباب راه نمایی کن
الکس : باشه ا.ت به سمت اتاق ارباب راهنمایی کردم
ا.ت : ( در میزنه)
کوک : بیا تو
ا.ت : سلام ارباب
کوک : میبینم آجوما خوب قوانینو کرده تو سرت
ا.ت : اوهوم
کوک : خب کاری داشتی
ا.ت : ارباب جونم من هیچی لباس ندارم ( با ناز)
کوک : الکسسس
الکس : جانم
کوک : ا.ت خانم رو ببر خرید
الکس : با اوت خانم رفتیم خرید و کلی خرید کرد و بر گشتیم
ا.ت : از لج ارباب کلی لباس باز و لختی خریدم
۴۴۹
۲۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.