پارت♕۱۸♕
بعد از 7 ساعت ویو ا. ت
اعلام هواپیما نشست پیاده شدم وسایلام رو برداشتم و دیدم جیمین ایستاده منتظر من خوشحال شدم و پریدم بغلش
(ا. ت + جیمین ~)
+ جیمین دلم برات تنگ شده بود(با بغض)
~منم همینطور چمدون ها تو بده من برات خوب نیست چیز سنگین بلند کنی
+ ممنونم داداشی
~خواهش میکنم
از فرودگاه بیرون رفتن وسوار ماشین جیمین شدن تو راه مشغول صحبت بودن که جیمین گفت
~ ا. ت چیشد که تصمیم گرفتی بیا ی فرانسه
+ میخواستم جایی برم که از کره دور باشم تو که مشکلی نداری پیشت بمونم؟
~ من اتفاقا خیلی خیلی خوشحالم اومدی من تو ی یه خونه ی بزرگ چهار خوابه تنهایی چیکار کنم
ا. ت لبخندی زد و به بیرون خیره شده بود و به این فکر میکرد آخرین بار که اومده بود فرانسه با نامجون اومده بودن بغضش گرفته بود ولی سعی کرد به روش نیاره جیمین که متوجه شد گفت
~ ا. ت دیگه بهش فکر نکن و فعلا خوشحال باش
+ باشه
بعد از چند دقیقه رسیدن خونه ی جیمین یه خونه ی بزرگ و شیک بود که چهار تا اتاق داشت خیلی قشنگ بود...
ببخشید من این هفته ام کلا امتحانه ببخشید اگه کم بود🥺
شرایط
19 لایک
2 فالور
اعلام هواپیما نشست پیاده شدم وسایلام رو برداشتم و دیدم جیمین ایستاده منتظر من خوشحال شدم و پریدم بغلش
(ا. ت + جیمین ~)
+ جیمین دلم برات تنگ شده بود(با بغض)
~منم همینطور چمدون ها تو بده من برات خوب نیست چیز سنگین بلند کنی
+ ممنونم داداشی
~خواهش میکنم
از فرودگاه بیرون رفتن وسوار ماشین جیمین شدن تو راه مشغول صحبت بودن که جیمین گفت
~ ا. ت چیشد که تصمیم گرفتی بیا ی فرانسه
+ میخواستم جایی برم که از کره دور باشم تو که مشکلی نداری پیشت بمونم؟
~ من اتفاقا خیلی خیلی خوشحالم اومدی من تو ی یه خونه ی بزرگ چهار خوابه تنهایی چیکار کنم
ا. ت لبخندی زد و به بیرون خیره شده بود و به این فکر میکرد آخرین بار که اومده بود فرانسه با نامجون اومده بودن بغضش گرفته بود ولی سعی کرد به روش نیاره جیمین که متوجه شد گفت
~ ا. ت دیگه بهش فکر نکن و فعلا خوشحال باش
+ باشه
بعد از چند دقیقه رسیدن خونه ی جیمین یه خونه ی بزرگ و شیک بود که چهار تا اتاق داشت خیلی قشنگ بود...
ببخشید من این هفته ام کلا امتحانه ببخشید اگه کم بود🥺
شرایط
19 لایک
2 فالور
۸.۹k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.