"راه خیانت"
"راه خیانت"
پارت15
پدر و مادرامون با خوشحالی اومدن سمتمون
مامان کوک:وای دیگه فامیل شدیم(با خوشحالی)
مامان ا/ت:اره ( با خوشحالی)
بابای کوک:جانگ دیگه بهت میگم فامیل(با لبخند)
پدرا/ت:باشه فامیل عزیزم( با لبخند)
بعد از مهمونی هممون رفتیم خونه جولیا هم اومد
همه نشسته بودن و درباره ی عروسی حرف میزدن
پدر کوک:یه عروسیه بزرگ و شیک برای عروسم میگیرم
کوک:معلومه من برای عشقم بزرگترین مجلل ترین عروسی رو میگیرم
ا/ت:نه تروخدا یه عروسی کوچیک خوبه که فقط خودمون باشیم
پدرا/ت:اما...
ا/ت:بابا لطفا نمیخواد زیادی اغراق کنید
یه عروسیه کوچیک تو عمارت خودمون باشه کافیه
مامان کوک:دخترم تو مطمئنی؟
ا/ت:بله
مامان ا/ت:باشه هرچی دخترم بخواد
پارت15
پدر و مادرامون با خوشحالی اومدن سمتمون
مامان کوک:وای دیگه فامیل شدیم(با خوشحالی)
مامان ا/ت:اره ( با خوشحالی)
بابای کوک:جانگ دیگه بهت میگم فامیل(با لبخند)
پدرا/ت:باشه فامیل عزیزم( با لبخند)
بعد از مهمونی هممون رفتیم خونه جولیا هم اومد
همه نشسته بودن و درباره ی عروسی حرف میزدن
پدر کوک:یه عروسیه بزرگ و شیک برای عروسم میگیرم
کوک:معلومه من برای عشقم بزرگترین مجلل ترین عروسی رو میگیرم
ا/ت:نه تروخدا یه عروسی کوچیک خوبه که فقط خودمون باشیم
پدرا/ت:اما...
ا/ت:بابا لطفا نمیخواد زیادی اغراق کنید
یه عروسیه کوچیک تو عمارت خودمون باشه کافیه
مامان کوک:دخترم تو مطمئنی؟
ا/ت:بله
مامان ا/ت:باشه هرچی دخترم بخواد
۸.۱k
۰۷ خرداد ۱۴۰۲