PT.6
وقتی دید بیهوشه یدونه پوزخند کنار لبش اومد و رفت سمت نمک توی ظرف یکم ازش برداشت و با انگشتش درست گذاشت روی شکم سوجونگ که زخم عمیقی روش بود
با داد بلند از روی درد پوزخندش پررنگتر شد
÷اوووو بیدار شدی؟
سوجونگ جوابی به این سوال شوگا نداد
÷آآآآ یادم رفت یه خبر خوب دارم برای من خوبه ولی برای تو شاید بد باشه
پشت بند حرفش یه چشمک زد
و سوجونگ با بیحالی جواب داد
+چ..چ..چی می..میگی
"تادااااااااا باندت منحل شد
جیهوپ با ورودش فریاد زد
÷او هوبا اومد...
که حرفش بااسیر شدن لباش توسط جیهوپ نصفه موند
و بعد از جدا شدن از لباش هوسوک با لحن لوسی گفت
"هیونگ بیا حالا که خبر خوب رو بهش دادیم یکم رفع دلتنگی کنیم چند هفته هس درست ندیدمت تو ماشین هم نتونستم چیزی بکنم
÷هوبا منم دلم میخواد ولی جیمین اجاز...
"من ازش اجازه گرفتم گرفتم گفت ما بریم خودش میاد
÷باشه
با خارج شدن اونها مساوی شد با اضافه شدن جیمین
جیمین بدون حرفی سمت کمد رفت
شلاق مورد علاقش رو برداشت که ۱۰۹ تا میخ ریز روش بود
اومد سمت سوجونگ و شلاق رو برد بالا
و زد روی شونش و همونطور که پشت سر هم میزد شروع کرد به حرف زدن
×درد های که تو روی قلب من،بدن من،سلول های من گذاشتی بیشتر از این دردهایی است که من بهت میددددمممممممم
آخر حرفش رو با فریاد تموم کرد که باعث لرزش تن سوجونگ شد..
ادامه دارد.....
۱۰ لایک
این پارت رو گذاشتم چون خیلی از تک پارتیم خوب حمایت کردید ممنونم
با داد بلند از روی درد پوزخندش پررنگتر شد
÷اوووو بیدار شدی؟
سوجونگ جوابی به این سوال شوگا نداد
÷آآآآ یادم رفت یه خبر خوب دارم برای من خوبه ولی برای تو شاید بد باشه
پشت بند حرفش یه چشمک زد
و سوجونگ با بیحالی جواب داد
+چ..چ..چی می..میگی
"تادااااااااا باندت منحل شد
جیهوپ با ورودش فریاد زد
÷او هوبا اومد...
که حرفش بااسیر شدن لباش توسط جیهوپ نصفه موند
و بعد از جدا شدن از لباش هوسوک با لحن لوسی گفت
"هیونگ بیا حالا که خبر خوب رو بهش دادیم یکم رفع دلتنگی کنیم چند هفته هس درست ندیدمت تو ماشین هم نتونستم چیزی بکنم
÷هوبا منم دلم میخواد ولی جیمین اجاز...
"من ازش اجازه گرفتم گرفتم گفت ما بریم خودش میاد
÷باشه
با خارج شدن اونها مساوی شد با اضافه شدن جیمین
جیمین بدون حرفی سمت کمد رفت
شلاق مورد علاقش رو برداشت که ۱۰۹ تا میخ ریز روش بود
اومد سمت سوجونگ و شلاق رو برد بالا
و زد روی شونش و همونطور که پشت سر هم میزد شروع کرد به حرف زدن
×درد های که تو روی قلب من،بدن من،سلول های من گذاشتی بیشتر از این دردهایی است که من بهت میددددمممممممم
آخر حرفش رو با فریاد تموم کرد که باعث لرزش تن سوجونگ شد..
ادامه دارد.....
۱۰ لایک
این پارت رو گذاشتم چون خیلی از تک پارتیم خوب حمایت کردید ممنونم
۱۶.۶k
۲۱ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.