پارت ۱(عشق فراموش نشده)
پارت ۱(عشق فراموش نشده)
ویو نویسنده
( خب تو معرفی بهتون گفتم ات چند سالشه ولی یادم رفت بگم اهل ایرانه و خانوادش یه جورایی خر پولن ولی به پای کوک نمیرسه و اینکه بابا مامانش بیمارستان دارن و دکترن و ا ت برای تحصیل اومده به کره )
ویو ا ت
امروز اولین روزی بود که من اومدم کره داشتم از خوشحالی میمردم بلاخره به کشور ارزوهام اومدم
لباس فرمم رو پوشیدم و اماده شدم که برم (حالا ممکنه یکم بد باشه ببخشید دیگه)
وقتی رسیدم رفتم دفتر مدیر
مدیر: خوش اومدی خانم پارک
ا ت : ممنون
(بلاخره بعد حرف زدن اومد کلاس)
معلم منو به بچه ها معرفی کرد و بهم نشون داد برم کنار یه پسره بشینم که انگار ادم شر و قلدری بود
رفتم.......
.
.
.
خب خب نظرتون؟
ویو نویسنده
( خب تو معرفی بهتون گفتم ات چند سالشه ولی یادم رفت بگم اهل ایرانه و خانوادش یه جورایی خر پولن ولی به پای کوک نمیرسه و اینکه بابا مامانش بیمارستان دارن و دکترن و ا ت برای تحصیل اومده به کره )
ویو ا ت
امروز اولین روزی بود که من اومدم کره داشتم از خوشحالی میمردم بلاخره به کشور ارزوهام اومدم
لباس فرمم رو پوشیدم و اماده شدم که برم (حالا ممکنه یکم بد باشه ببخشید دیگه)
وقتی رسیدم رفتم دفتر مدیر
مدیر: خوش اومدی خانم پارک
ا ت : ممنون
(بلاخره بعد حرف زدن اومد کلاس)
معلم منو به بچه ها معرفی کرد و بهم نشون داد برم کنار یه پسره بشینم که انگار ادم شر و قلدری بود
رفتم.......
.
.
.
خب خب نظرتون؟
۱۴.۳k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.