بدون اجازه 🔞

سلام،مین آت هستم 29 سالمه
من از ایران به کره اومدم
من نقاشم و اومدم کره تا مثل فرانسه و توکیو نمایشگاه بزنم
(ویو ات)
یه آپارتمان اجاره کردم نقاشیمامو کشیدم و تابلو رو نگاه کردم»
تابلو خیلی خوب شد
گذاشتمش تو نمایشگاه و کلی تابلو های دیگه...
یه روز معمولی بود. و نمایشگاه خیلی شلوغ بود
یه پسری جذاب اومد تو چند تا از تابلو هارو انخاواب کرد و آمد داد به من
من سر وضعم خوب نبود همجام رنگی بود
چون نقاشی میکردم لباسام کثیف میشد
بهم گفت
شوگا:اینا رو حساب کنید.ببخشید شما میتونید نقاشی منو بکشید؟ یافقط خیالاتتون رو میکشید؟
آت:نه اگه بخواهید میتونم شما رو بکشم
شوگا:چقدر طور میکشه؟
آت:اممم یه هفته
شوگا:خوب باشه وسایلتو جمع کن به این آدرس بیا
آت:بهم یه کارت داد
شوگا:ساعت ۱۱ شب بیا یا حروقت خاستی بری به این آدرس میای یه عمارت هست و میای تو فهمیدی؟
آت:ببخشید ولی من امشب کار دارم
«تفنگشو برداشت و سمتم گرفت»
شوگا:فهمیدی یا بزنم؟
آت:چشم(ترسیده)
فلش بک به ۱۱ شب
ویو ات: رسیدم اونجا در زدم یه عمارت بزرگ و ویلایی بود
در زدم خدمتکار اومد
گفت بیا تو
اجوما:خوب اینجا قوانین دا...
شوگا:حالا که اومدی بیا تو اتاقم
آت:چشم
شوگا:...
آت:رفتم تو اتاقش و با صحنه ای که دیدم خشکم زد


شرایط 2 لایک🥲🥺