چند پارتی جونگ کوک روز فن ساین پارت ۶
( جونگ کوک ) آه...باشه خوب پسرا اریکا رو ک یادتونه؟ به خاطر اینکه مشکل قلبی داشت فوت شد......موندم چرا الان اینجا نشسته! و چرا همچین دروغی به من گفته و چرا با قلب من بازی کرده! ( جیمین ) اوهه حدس میزدم قیافش آشناست! / با تعجب به اطراف نگاه کردی و لب زدی ( لیا ) مگه اریکا چیکار کرده ؟؟ / جونگ کوک پوزخندی زد و طرفت نگاه کرد ( جونگ کوک ) لیدی اریکا چرا به من دروغ گفتی؟؟ ( لیا ) اریکا؟؟ دروغ؟؟؟ / دستتو فشار داد و آخی گفتی با حرص گفت ( جونگ کوک ) من دوست داشتم! چرا به من دروغ گفتی ک مشکل قلبی داری! چرا کاری کردی من شب و روز گریه کنم؟؟ تو چطور هنوز زنده ای؟ / دادی زدی ( لیا ) اسم من لیاست! جونگ لیا نه جونگ اریکا!! / دستتو ول کرد و سریع بلند شد ( یونگی ) وات؟ چی گفتی؟ / گریه ات گرفت و گفتی ( لیا ) شما منو اشتباه گرفتین! من اریکا نیستم! من لیام! ( تهیونگ ) اوههه اشتباه در این حد؟ پس تو چرا اینقدر شبیه اریکا ای؟؟ ( لیا ) اون خواهر دوقلوم بود! حتما بهتون نگفته بود ن؟ اون خیلی وقته ک بعد مرگ مامان و بابام منو ترک کرد و رفت! ( جونگ کوک ) خواهرته؟ یعنی اریکا واقعا.... ( لیا ) مرده! من اونجا بودم وقتی دفنش کردن .... و همونجا تنهایی رو برای همیشه احساس کردم! ( جونگ کوک ) تو....خیلی شبیه شی! / سرتو تکون دادی طولی نکشید ک گریه ات گرفت و جونگ کوک بغلت کرد ( لیا با گریه ) من....من دیگه هیچی ندارم!.....کمپانی هم حتما اخراجم میکنه! من دیگه نابود شدم! تنهام! / در حالی ک تو بغل جونگ کوک گریه میکردی خوابت برد جونگ کوک گذاشتت روی مبل و بعد رفت پیش بقیه ( نامجون ) حالا چیکار کنیم؟ ( جونگ کوک ) اشتباه بدی شد.....یعنی اون دختر چطور بهم نگفته بود ک یه خواهر دوقلو داره؟؟ ( جین ) ولی اصلا فرق نداشتن! طوری ک فک کنی اریکا رو کپی کردی خیلی شبیهن! ( تهیونگ ) راست میگی هیونگ ولی حالا برای این دختر چیکار کنیم ک کلا زندگیش بهم ریخته؟ ( جونگ کوک ) نامجون....به پی دی نیم بگو در خواست رو برای کمپانی وای جی بفرسته و بیارنش کمپانی ما ( نامجون ) چرا؟ ( جونگ کوک ) فک میکنم تنها راهیه ک بتونم نجاتش بدم و بتونه یه آیدل بشه!
۸۶.۳k
۰۸ مرداد ۱۴۰۰