My Lucifer 15
My Lucifer
Part:15
______________
رفتم به ا/ت گفتم که بیاد پایین اومد بعد یه سلام با چان کرد بعد دیگه کسی حرفی نزد او فکر بودم که یه دفعه چانیول گفت که چه سکوتی منم جوابش دادم بعد یادم اومد ب ا/ت بگم که امروز میخوایم بریم ساحل با بقیه گفتم گفت باشه بعد به چانیول گفتم بره داخل اتاق مهمان اونجا وسایلش بچینه رفت من و ا/ت هم رفتیم تو اتاقمون من با کمک ا/ت وسایل مورد نیازمون جمع کردیم بعد به بقیه زنگ زدم گفتم همه هم قبول کردن تهیونگ گفت که میخواد یچیزی بهمون بگه من گفتم اوکیه رفتم لباسام عوض کردم اومدم به ا/ت هم گفتم که لباساش عوض کنه اونم عوض کرد چان هم که نمیدونم بش گفتم آماده شه که دیگه بریم از اینجا تا اونجا چند ساعتی طول میکشه پس یکم خوراکی گذاشتم تو ماشین ساک ها هم همینطور بعد رفتم به ته زنگ زدم باهم حرف زدیم و اینا
-_ا/ت ویو_-
رفتم لباسام عوض کردم بعد یه آرایش کیوت کردم کیفم رو برداشتم داخلش گوشی و شارژرم گذاشتم خلاصه همه کارتم کردم رفتم پایین دیدم کوک با برادرش منتظرم هستن منم رفتم داداشش گفت که با ماشین خودش میره منو کوک هم با ماشی کوکی رفتیم رفتم نشستم که دیدم پشت ماشین پره خوراکی خر ذوق شدم به خاطر خوراکی ها رفتم پشت نشستم دیدم یه بستنی اینجاس ودف فک کنم اشتب گذاشتش کوک اومد داخل که دید من پشت نشستم
_:ا/ت چرا رفتی پشت پس
+:برا اینا(اشاره به خوراکی ها)
_:نمیشه بیای جلو
+:باشه وایسا اینو بردارم اینو گفتم و بستنی رو برداشتم و رفتم جلو تو راه کوک آهنگ گذاشت و..... بلاخره بعد ۳ ساعت رسیدیم منم با دیدن آیو سولی پریدم بغلشون
@: سلام چطوری دلم برات تنگ شده بوووود
#:آیگوو چه کیوت شدیی
+:سلام منم......میسییییی
رفتیم کنار ساحل قدم زدیم وحرف زدیم که که تهیونگ صدامون زد
✓:ا/ت آیو سولی بیاین نهار آمادست
ماهم رفتیم و.........
*اسلاید دوم استایل کوک*
*اسلاید سوم استایل ا/ت*
*استایل چهارم چانیول*
_پایان این پارت_
Part:15
______________
رفتم به ا/ت گفتم که بیاد پایین اومد بعد یه سلام با چان کرد بعد دیگه کسی حرفی نزد او فکر بودم که یه دفعه چانیول گفت که چه سکوتی منم جوابش دادم بعد یادم اومد ب ا/ت بگم که امروز میخوایم بریم ساحل با بقیه گفتم گفت باشه بعد به چانیول گفتم بره داخل اتاق مهمان اونجا وسایلش بچینه رفت من و ا/ت هم رفتیم تو اتاقمون من با کمک ا/ت وسایل مورد نیازمون جمع کردیم بعد به بقیه زنگ زدم گفتم همه هم قبول کردن تهیونگ گفت که میخواد یچیزی بهمون بگه من گفتم اوکیه رفتم لباسام عوض کردم اومدم به ا/ت هم گفتم که لباساش عوض کنه اونم عوض کرد چان هم که نمیدونم بش گفتم آماده شه که دیگه بریم از اینجا تا اونجا چند ساعتی طول میکشه پس یکم خوراکی گذاشتم تو ماشین ساک ها هم همینطور بعد رفتم به ته زنگ زدم باهم حرف زدیم و اینا
-_ا/ت ویو_-
رفتم لباسام عوض کردم بعد یه آرایش کیوت کردم کیفم رو برداشتم داخلش گوشی و شارژرم گذاشتم خلاصه همه کارتم کردم رفتم پایین دیدم کوک با برادرش منتظرم هستن منم رفتم داداشش گفت که با ماشین خودش میره منو کوک هم با ماشی کوکی رفتیم رفتم نشستم که دیدم پشت ماشین پره خوراکی خر ذوق شدم به خاطر خوراکی ها رفتم پشت نشستم دیدم یه بستنی اینجاس ودف فک کنم اشتب گذاشتش کوک اومد داخل که دید من پشت نشستم
_:ا/ت چرا رفتی پشت پس
+:برا اینا(اشاره به خوراکی ها)
_:نمیشه بیای جلو
+:باشه وایسا اینو بردارم اینو گفتم و بستنی رو برداشتم و رفتم جلو تو راه کوک آهنگ گذاشت و..... بلاخره بعد ۳ ساعت رسیدیم منم با دیدن آیو سولی پریدم بغلشون
@: سلام چطوری دلم برات تنگ شده بوووود
#:آیگوو چه کیوت شدیی
+:سلام منم......میسییییی
رفتیم کنار ساحل قدم زدیم وحرف زدیم که که تهیونگ صدامون زد
✓:ا/ت آیو سولی بیاین نهار آمادست
ماهم رفتیم و.........
*اسلاید دوم استایل کوک*
*اسلاید سوم استایل ا/ت*
*استایل چهارم چانیول*
_پایان این پارت_
۱۹.۵k
۱۰ بهمن ۱۴۰۱