آغشته ام به خواستنت...
آغشته ام به خواستنت...
و آلوده به دوست داشتنت...
چون پیچکی آویخته در هوایت،
تو را نفس می کشم...
در من چکاوکی ست که در سودایت
نغمه ی عشق سر می دهد
و در هوای ابریِ دل
نغمه ی باران...
تو را خاطره “نه”
بودنی بی تردید میخواهم
خیال، پیشکشِ اغیار...
و آلوده به دوست داشتنت...
چون پیچکی آویخته در هوایت،
تو را نفس می کشم...
در من چکاوکی ست که در سودایت
نغمه ی عشق سر می دهد
و در هوای ابریِ دل
نغمه ی باران...
تو را خاطره “نه”
بودنی بی تردید میخواهم
خیال، پیشکشِ اغیار...
۷.۷k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳