kookv oneshot
وقتی بالاخره از گیم زدن خسته شد،آهی کشید و از پشت میز کامپیوتر بلند شد.از اتاق بیرون رفت و با وارد شدن به آشپزخونه صحنه زیبایی دید؛تهیونگی که در حال درست کردن مواد کیک بود و لبهای خوردنیشو جلو داده بود.آروم از پشت نزدیکش شد و دستاشو با آرامش دور کمرش حلقه کرد و به مواد کیکی که هم زده میشد خیره شد.تهیونگ بعد از هم زدن کیک اونو توی یک ظرف ریخت و داخل مایکروفر گذاشت.جونگکوک که انگار خیلی وقت بود منتظر تموم شدن کارش بود،دستاشو محکمتر حلقه کرد و به سرشونش که کمی از زیر تیشرت نوک مدادیش بیرون زده بود،بوسه زد.تهیونگ بیحرکت ایستاد و کوک،خیستر اونجا رو بوسید،مکی به اون قسمت زد و حالا داشت از زبونشم استفاده میکرد.نفسای تهیونگ سنگین شد و پلکاش روی هم افتاد.جونگکوک که سعی داشت جلوتر بره و بیشتر اونجا رو بمکه،سرشونهی لباسش رو کمی کشید ولی تهیونگ با کمی کج کردن شونش و پایین کشیدن سرشونه لباس توسط خودش،فضای بیشتری برای جونگکوک آزاد کرد.حالا سرشونش کاملا لخت بود و آماده برای کبود شدن توسط دوست پسر سکسیش،جونگکوک! جونگکوک زبونشو درآورد و از پایین گوش تا سرشونش رو لیسید.تهیونگ از این حس مور مور شدن خوشش میومد! جونگکوک اونقدر اونجا رو مکید که مطمئن بود کاملا کبود میشه.تهیونگ رو آروم به سمت خودش برگردوند و به چشمای زیباش خیره شد.کشیده و خمار بودن! نزدیکتر رفت و بوسهای به گونش زد_جونگکوک..
نزدیکتر رفت و با گرفتن گردن جونگکوک،لباش رو بوسید.بوسه خیسی بود و صدای مک گرفتنشون توی آشپزخونه پیچیده بود.زبون جونگکوک وارد دهن تهیونگ شد و تهیونگ"هومی"گفت.جونگکوک زبون خوشمزهی پسرش رو مزه کرد و بالاخره از هم جدا شدن.جونگکوک چشماش رو باز کرد و به تهیونگی که تند تند نفس میکشید نگاه کرد.جلوتر رفت و تهیونگ رو بین خودش و کانتر پرِس کرد.دستشو به ران تهیونگ رسوند و پاهای لطیف و سکسیشو که از شلوارک کوتاه پستهای رنگش بیرون زده بود،لمس کرد+بیبی..
بوسه کوتاهی به لبش زد و ادامه داد+میخوام لمست کنم
تهیونگ مست عطر لبای جونگکوک که نزدیک بهش صحبت میکرد،چشماش خمارتر شد+انجامش بدیم؟
باید ازش میپرسید چون اونا همین دیروز دو راند سک*س داشتن.تهیونگ دستاشو دور گردن کوک حلقه کرد_انجام بدیم +درد نداری؟ _نه
دوباره بوسه کوتاهی به لبش زد و همونطور که سعی میکرد بوسه رو عمیق کنه،دستشو زیر لباسش برد و شکمش رو لمس کرد.تهیونگ جونگکوک رو بیشتر به خودش چسبوند و جونگکوک کتف تهیونگ رو نوازش کرد.درحالی که طعم لبای همو میچشیدن،دست کوک به نیپل تهیونگ راه پیدا کرد؛هر دو نیپلشو با انگشتاش گرفت و شروع به پیچ دادنش کرد_عااح
ادامه رو تو بعدی میزارم
<اسلاید های بعدی استایل تهیونگ و جونگکوک>
نزدیکتر رفت و با گرفتن گردن جونگکوک،لباش رو بوسید.بوسه خیسی بود و صدای مک گرفتنشون توی آشپزخونه پیچیده بود.زبون جونگکوک وارد دهن تهیونگ شد و تهیونگ"هومی"گفت.جونگکوک زبون خوشمزهی پسرش رو مزه کرد و بالاخره از هم جدا شدن.جونگکوک چشماش رو باز کرد و به تهیونگی که تند تند نفس میکشید نگاه کرد.جلوتر رفت و تهیونگ رو بین خودش و کانتر پرِس کرد.دستشو به ران تهیونگ رسوند و پاهای لطیف و سکسیشو که از شلوارک کوتاه پستهای رنگش بیرون زده بود،لمس کرد+بیبی..
بوسه کوتاهی به لبش زد و ادامه داد+میخوام لمست کنم
تهیونگ مست عطر لبای جونگکوک که نزدیک بهش صحبت میکرد،چشماش خمارتر شد+انجامش بدیم؟
باید ازش میپرسید چون اونا همین دیروز دو راند سک*س داشتن.تهیونگ دستاشو دور گردن کوک حلقه کرد_انجام بدیم +درد نداری؟ _نه
دوباره بوسه کوتاهی به لبش زد و همونطور که سعی میکرد بوسه رو عمیق کنه،دستشو زیر لباسش برد و شکمش رو لمس کرد.تهیونگ جونگکوک رو بیشتر به خودش چسبوند و جونگکوک کتف تهیونگ رو نوازش کرد.درحالی که طعم لبای همو میچشیدن،دست کوک به نیپل تهیونگ راه پیدا کرد؛هر دو نیپلشو با انگشتاش گرفت و شروع به پیچ دادنش کرد_عااح
ادامه رو تو بعدی میزارم
<اسلاید های بعدی استایل تهیونگ و جونگکوک>
۳.۳k
۲۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.