دوست پسر مافیای من۲:
دوست پسر مافیای من۲:
ویو اسونا:
وقتی بیدار شدم تو بیمارستان بودم ویه پسر جذاب و خوشتیب کنارم بود
+من کجام
-تو بیمارستان
+چه اتفاقی افتاد
-با ماشین ما تصادف کردی و ما اوردیمت بیمارستان
+که اینطور من واقعا معذرت میخام
-چرا داشتی فرار میکردی
+(قضیه رو بهش میگه)
ویو کیریتو:
وقتی قضیه رو گفت دلم واسش سوخت
+مجبورم برگردم خونه ببخشید میشه یه درخواستی ازتون داشته باشم
-چه درخواستی
+میشه من و برسونید خونه
-باشه بیا سوار شو
ویو اسونا:
وقتی سوار ماشین شدم یه حس عجیبی گرفتم ولی بیخیالش شدم
-یه سوال
+بپرسین
-مگه نمیگی مادربزرگت میخواد تورو بفروشه
+بله
-پس چرا میخوای برگردی
+چون جایی ندارم
-که اینطور
ویو کیریتو:
واغن دختر خوشگل و خوش اخلاقیه تازه اندامشم واغن عالیه واسه رفع نیازم خیلی خوبه بی هوشش میکنم و میبرمش عمارتم
ویو اسونا:
اون پسره یه دسمال از جیبش در اورد و ماشین رو نگه داشت و اومد دسمال رو گذاشت تو دهنم بعد از چند ثانیه بی هوش
شدم
+من کجام
-تو عماراته من
+عوضی چرا من و اوردی اینجا
-(نیشخند)واسه رفع نیازم
+چی؟رفع نیازت؟
-اره و بهتره فرار نکنی چون میدونی که اون موقع باهات چی کار میکنم
+(گریه)
-انقدر گریه نکن(عصبی)
+چشم(بغض)
-من دیگه میرم
ویو اسونا
اون پسره عوضی من و اورد اینجا و منم راه فرار ندارم بزار برم یه چرخی تو عمارات بزنم
+چقدر اتاق راستی وایسا ببینم اون در قرمز چیه
ویو اسونا
وقتی در اون اتاق رو باز کردم بایه چیز خیلی ترسناک مواجه شدم
ویو اسونا:
وقتی بیدار شدم تو بیمارستان بودم ویه پسر جذاب و خوشتیب کنارم بود
+من کجام
-تو بیمارستان
+چه اتفاقی افتاد
-با ماشین ما تصادف کردی و ما اوردیمت بیمارستان
+که اینطور من واقعا معذرت میخام
-چرا داشتی فرار میکردی
+(قضیه رو بهش میگه)
ویو کیریتو:
وقتی قضیه رو گفت دلم واسش سوخت
+مجبورم برگردم خونه ببخشید میشه یه درخواستی ازتون داشته باشم
-چه درخواستی
+میشه من و برسونید خونه
-باشه بیا سوار شو
ویو اسونا:
وقتی سوار ماشین شدم یه حس عجیبی گرفتم ولی بیخیالش شدم
-یه سوال
+بپرسین
-مگه نمیگی مادربزرگت میخواد تورو بفروشه
+بله
-پس چرا میخوای برگردی
+چون جایی ندارم
-که اینطور
ویو کیریتو:
واغن دختر خوشگل و خوش اخلاقیه تازه اندامشم واغن عالیه واسه رفع نیازم خیلی خوبه بی هوشش میکنم و میبرمش عمارتم
ویو اسونا:
اون پسره یه دسمال از جیبش در اورد و ماشین رو نگه داشت و اومد دسمال رو گذاشت تو دهنم بعد از چند ثانیه بی هوش
شدم
+من کجام
-تو عماراته من
+عوضی چرا من و اوردی اینجا
-(نیشخند)واسه رفع نیازم
+چی؟رفع نیازت؟
-اره و بهتره فرار نکنی چون میدونی که اون موقع باهات چی کار میکنم
+(گریه)
-انقدر گریه نکن(عصبی)
+چشم(بغض)
-من دیگه میرم
ویو اسونا
اون پسره عوضی من و اورد اینجا و منم راه فرار ندارم بزار برم یه چرخی تو عمارات بزنم
+چقدر اتاق راستی وایسا ببینم اون در قرمز چیه
ویو اسونا
وقتی در اون اتاق رو باز کردم بایه چیز خیلی ترسناک مواجه شدم
۴۸۹
۰۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.