دوپارتی جین
همه داشتن درمورد این حرف میزدن که چقدر اون ها آشغالن یا...چطور میتونن همچین کاری رو با زندگی یه دختر بکنن...
..........
این یکی خیلی چموش بود ! خستم کرد...همینطور که داشتم جا به جاش میکردم صدای قدم از طبقهی بالا شنیدم....یه نفر در زیرزمین رو باز کرد ، سریع از پله ها پایین اومد و گفت : ا/ت اینجایی؟ چرا جواب پیاما....حرفش رو قطع کرد..کل زیرزمین رو نگاه کرد و گفت : ای...اینا چین ؟ نگاهش از ترس ، کمی عصبانیت و غم پر شده بود نذاشت حرف بزنم و گفت : تمام این مدت داشتی ازم سو استفاده میکردی ؟ سریع به طرفش رفتم و صورتش رو با دستای خونیم گرفتم : به هیچ وجه ! هرگز به این قصد نزدیکت نشدم جینی...به جسد ها اشاره کردم و گفتم : اونا متجاوز بودن ! به سمت جسد ها رفتم و ادامه دادم : به نظرت حقشون نبود ؟ خودم که میگم باید بیشتر درد میکشیدن. خیلی خوب مُردن....ترس رو از تمام اجزای صورتش میشد خوند...گفتم : با اون ترس نگام نکن....من حتی الان یه ایدهای دارم....نزدیکش رفتم و ادامه دادم : میتونم یه مجسهی عالی ازت بسازم و بزارم وسط خونم ! به یاد عشقی که قرار نیست فراموشش کنم . خوبه ، مگه نه کیم سوکجین ؟
خببب...نظرتون چیه؟
کامنت؟
..........
این یکی خیلی چموش بود ! خستم کرد...همینطور که داشتم جا به جاش میکردم صدای قدم از طبقهی بالا شنیدم....یه نفر در زیرزمین رو باز کرد ، سریع از پله ها پایین اومد و گفت : ا/ت اینجایی؟ چرا جواب پیاما....حرفش رو قطع کرد..کل زیرزمین رو نگاه کرد و گفت : ای...اینا چین ؟ نگاهش از ترس ، کمی عصبانیت و غم پر شده بود نذاشت حرف بزنم و گفت : تمام این مدت داشتی ازم سو استفاده میکردی ؟ سریع به طرفش رفتم و صورتش رو با دستای خونیم گرفتم : به هیچ وجه ! هرگز به این قصد نزدیکت نشدم جینی...به جسد ها اشاره کردم و گفتم : اونا متجاوز بودن ! به سمت جسد ها رفتم و ادامه دادم : به نظرت حقشون نبود ؟ خودم که میگم باید بیشتر درد میکشیدن. خیلی خوب مُردن....ترس رو از تمام اجزای صورتش میشد خوند...گفتم : با اون ترس نگام نکن....من حتی الان یه ایدهای دارم....نزدیکش رفتم و ادامه دادم : میتونم یه مجسهی عالی ازت بسازم و بزارم وسط خونم ! به یاد عشقی که قرار نیست فراموشش کنم . خوبه ، مگه نه کیم سوکجین ؟
خببب...نظرتون چیه؟
کامنت؟
۱۰.۱k
۰۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.