وقتی بدون اجازش رفتی بار
وقتی بدون اجازش رفتی بار
+ات-هیونجین₽کارینا دوست ات
.
.
.
.
.
.
.
.
(ویو ات)
امروز هیونجین دیر وقت میاد خونه منم حوصلم سر
رفته که دوستم کارینا زنگ زد
+جونم کارینا
₽اتتتتتتت حوصلم سر رفته بیا بریم بار
+حتی فکرشم نکن
₽اتتتتتتتت توروخداااااا
+هیونجین بفهمه زندم نمیزاره
₽اوووووو ات اون از کجا میخواد بفهمه به موقع میاری خونه تروخدااااااا بیاااا
+هوووف باشه ساعت ۹ منتظرم
₽رفیق خودمی بای
(ویو ات)
دختره ديوونه ساعت ۸بودیک ساعت وقت داشتم رفتم یه حموم ۲۰m رفتم (لباس ات اسلاید دوم)
یه ارایش ملایم کردم کارینا زنگ زد₽بیا پایین خوشگله رفتم سوار ماشین شودم
رفتیم بار همی نگاه ها روی من بود به خاطره لباسم بود خیلی باز بود
(ویو هیونجین)
رفتم خونه اتو صدا کردم ولی نبود خدایا این دختر کجاست یهو صدای در آمد و ات بود لباسش خیلی باز بود تا رون اش بود معلوم بود مست بود
_ کدوم گوری بودیییی (با داد)
با لکنت ببب اار
_به چه حقی چیزای که برای منه به کسایی دیگی نشون میدی و چرا بدون اجازه من رفتی بار بیب باید تنبیه شی دستشو گرفتم بردمش انداختمش روی تخت
لبامو گزاشتم روی لباش همینجور که مک میزدم و لباساش رو توی تنش جر دادم و همه جای بدنشو ک.ص مارک گذاشتم
+اههه هه هیون بس کن
_نه بیب امشب فقط میخوام صدای ناله هاتو بشنوم
〔خیلی بد شود نه چون اولین فیک بود که نوشتم 〕
+ات-هیونجین₽کارینا دوست ات
.
.
.
.
.
.
.
.
(ویو ات)
امروز هیونجین دیر وقت میاد خونه منم حوصلم سر
رفته که دوستم کارینا زنگ زد
+جونم کارینا
₽اتتتتتتت حوصلم سر رفته بیا بریم بار
+حتی فکرشم نکن
₽اتتتتتتتت توروخداااااا
+هیونجین بفهمه زندم نمیزاره
₽اوووووو ات اون از کجا میخواد بفهمه به موقع میاری خونه تروخدااااااا بیاااا
+هوووف باشه ساعت ۹ منتظرم
₽رفیق خودمی بای
(ویو ات)
دختره ديوونه ساعت ۸بودیک ساعت وقت داشتم رفتم یه حموم ۲۰m رفتم (لباس ات اسلاید دوم)
یه ارایش ملایم کردم کارینا زنگ زد₽بیا پایین خوشگله رفتم سوار ماشین شودم
رفتیم بار همی نگاه ها روی من بود به خاطره لباسم بود خیلی باز بود
(ویو هیونجین)
رفتم خونه اتو صدا کردم ولی نبود خدایا این دختر کجاست یهو صدای در آمد و ات بود لباسش خیلی باز بود تا رون اش بود معلوم بود مست بود
_ کدوم گوری بودیییی (با داد)
با لکنت ببب اار
_به چه حقی چیزای که برای منه به کسایی دیگی نشون میدی و چرا بدون اجازه من رفتی بار بیب باید تنبیه شی دستشو گرفتم بردمش انداختمش روی تخت
لبامو گزاشتم روی لباش همینجور که مک میزدم و لباساش رو توی تنش جر دادم و همه جای بدنشو ک.ص مارک گذاشتم
+اههه هه هیون بس کن
_نه بیب امشب فقط میخوام صدای ناله هاتو بشنوم
〔خیلی بد شود نه چون اولین فیک بود که نوشتم 〕
۴.۰k
۲۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.