part 47
part 47
ࡃܢܚ݅ࡐ߳ ࡅ࡙ߊ ܣࡐܚࡍ◁❚❚▷
نویسندگان:«یونا♡کارولین♡»
سارا
حاضرم بمیرم ولی این دوتارو دست تو دست هم نبینم!
تینا«با خنده»:اوه اوه سارا غیرتی میشود.حالا چیشد یهو انقد مطمئن شدی؟
سارا:تینا من سعیدو واقعن دوست دارم تا چند لحظه پیش اصلن به اینکه اگه نرم ممکنه چه اتفاقی بیوفته فکر نکردم.اگه برم احتمال زنده موندن دارم ولی اگه نرم و سعید با ساناز ازدواج کنه قطعن خودکشی میکنم!!
تینا:هووووی یوااااش.توام که فقط به فکر سعید جونتی اصلنم به این فکر نمیکنی تینا ایم وجود داره هی میمیرم میمیرم:((
سارا«با خنده»:عه عه راس میگیا خر خودمو فراموش کرده بودم.قهر نکن دیگه
تینا:نخیرم قهر کردم آشتی کردنمم خرج داره باید برام یه آیس پک بخری تا شاید آشتی کنم
سارا:خیلی خوب سو استفاده میکنیا کلک
تینا:ما اینیم دیگه الانم تا پشیمون نشدم و خوراکی گرون تر نخواستم سفارش بده
بعد اینکه تینا آیس پکشو خورد رسوندمش خونشون و خودمم رفتم سمت خونه...
«دو روز بعد»
الان دقیقن دو ماه به زمان فرار من و سعید مونده...
ࡃܢܚ݅ࡐ߳ ࡅ࡙ߊ ܣࡐܚࡍ◁❚❚▷
نویسندگان:«یونا♡کارولین♡»
سارا
حاضرم بمیرم ولی این دوتارو دست تو دست هم نبینم!
تینا«با خنده»:اوه اوه سارا غیرتی میشود.حالا چیشد یهو انقد مطمئن شدی؟
سارا:تینا من سعیدو واقعن دوست دارم تا چند لحظه پیش اصلن به اینکه اگه نرم ممکنه چه اتفاقی بیوفته فکر نکردم.اگه برم احتمال زنده موندن دارم ولی اگه نرم و سعید با ساناز ازدواج کنه قطعن خودکشی میکنم!!
تینا:هووووی یوااااش.توام که فقط به فکر سعید جونتی اصلنم به این فکر نمیکنی تینا ایم وجود داره هی میمیرم میمیرم:((
سارا«با خنده»:عه عه راس میگیا خر خودمو فراموش کرده بودم.قهر نکن دیگه
تینا:نخیرم قهر کردم آشتی کردنمم خرج داره باید برام یه آیس پک بخری تا شاید آشتی کنم
سارا:خیلی خوب سو استفاده میکنیا کلک
تینا:ما اینیم دیگه الانم تا پشیمون نشدم و خوراکی گرون تر نخواستم سفارش بده
بعد اینکه تینا آیس پکشو خورد رسوندمش خونشون و خودمم رفتم سمت خونه...
«دو روز بعد»
الان دقیقن دو ماه به زمان فرار من و سعید مونده...
۳۷۵
۲۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.