part 37
part 37
عمو : و امیدوارم این دو عاشق زندگی خوبی ما ابد داشته باشند . مچکرم که توی مراسم ما شرکت کردید و با ما در شادیمون شریک بودیم .
همه مهمون ها دست زدند و ا.ت دستگلش رو انداخت و نامجون گرفتش .
نامجون : عه ؟ حالا با کی ازدواج کنم
ا.ت و کوک سوار ماشین شدن با مهمون ها بای بای کردن و رفتن . یک ساعت بعد کوک ماشین رو زد کنار و چشم هایش رو بست.
ا.ت : کوک عزیزم خوبی ؟
ا.ت ی نگاهی به شلوار. کوک کرد و دید دیاکش یکم شلوارش رو پاره کرده
ا.ت : کوک آروم با.....
بیا کامنتا
حمایت هم بکن که این پارت اسمارت شد 🍒
عمو : و امیدوارم این دو عاشق زندگی خوبی ما ابد داشته باشند . مچکرم که توی مراسم ما شرکت کردید و با ما در شادیمون شریک بودیم .
همه مهمون ها دست زدند و ا.ت دستگلش رو انداخت و نامجون گرفتش .
نامجون : عه ؟ حالا با کی ازدواج کنم
ا.ت و کوک سوار ماشین شدن با مهمون ها بای بای کردن و رفتن . یک ساعت بعد کوک ماشین رو زد کنار و چشم هایش رو بست.
ا.ت : کوک عزیزم خوبی ؟
ا.ت ی نگاهی به شلوار. کوک کرد و دید دیاکش یکم شلوارش رو پاره کرده
ا.ت : کوک آروم با.....
بیا کامنتا
حمایت هم بکن که این پارت اسمارت شد 🍒
۲.۳k
۲۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.