هانی بال² پارت چهارم
تهیونگ دیدم که دو شاخه گل رز دستش بود
تا منو گل رزارو قایم کرد
+ اوه کبودیای پاهات و گردنت از بین رفتن
- خفه..اونا چی بودن قایم کردی؟
+ درست حرف بزن کوچولو پرو شدی باز؟
- به تو چه بودم! بدو نشون بده
دویدم سمتش که ببینم برای کی ان و چه رنگی ان فقط بنفش به چشمم خورده بود
یهو حوله از تنم دراورد
جیغ بلندی کشیدم و ملافه رو تخت رو دورم پیچیدم
مشت محکمی زدم به سینه تهیونگ
+ من تنتو دیدم دخترک
- برو بابا
تهیونگ ویو :
بدن فاکیش منو ح*ری کرده .. لعنتی
اون خواستنی بود بدنش
ولی برای بی احترامیاش باید کتک میخورد تو سکس
دستی کلافه کشیدم و مچ دستشو گرفتم و کوبوندمش به دیوار
لبامو روی لبای نرمش قرار دادم و کشیدمشون دهنم و عمیق مک میزدم اروم زبونمو دور زبونش کشیدم و بین لبام به چنگ اوردمش و مک میزدم ...
سرمو بخاطر کمبود اکسیژن اوردم عقب دیدم داشت نفس نفس میزد
- چرا.. به یه هرزه دست میزنی!؟؟؟
از این حرفش عصبی و ناراحت شدم
مچ دستشو فشار دادم و پرتش کردم رو تخت و روش خیمه زدم
+ امشب جوری پارت میکنم که به مال من نگی هرزه
- تو که میگی
+ حقش فقط برای منه
و .. .. .. .."مثبت ²⁰ "
فردا ظهر ساعت 1 "
ا.ت ویو :
با دلدرد شدیدی پاشدم و گریم گرفته بود
تهیونگ کنارم خواب بود
هق هق میزدم که صداشو شنیدم
+ چته ا.ت
- هق .. هق با من خوب رفتار کن
+ ...عزیزدیدم چیشده؟
با صدای بغض دارم به زیر دلم اشاره کردم هق میزدم
تهیونگ بلند شد و منو توی بغلش گرفت
تهیونگ ویو :
هیش اروم کوچولو من اینجام
- باجه
مدار الکتریسیته ای حس کردم
جوری که این دختر به اتکاش معروفه تو دلم به کیوتیش لعنتی فرستادم
صدای در اومد
صدای در اومدرفتم سمتش که یهو
شرط ۳۸
۴۵ کامنت
تا منو گل رزارو قایم کرد
+ اوه کبودیای پاهات و گردنت از بین رفتن
- خفه..اونا چی بودن قایم کردی؟
+ درست حرف بزن کوچولو پرو شدی باز؟
- به تو چه بودم! بدو نشون بده
دویدم سمتش که ببینم برای کی ان و چه رنگی ان فقط بنفش به چشمم خورده بود
یهو حوله از تنم دراورد
جیغ بلندی کشیدم و ملافه رو تخت رو دورم پیچیدم
مشت محکمی زدم به سینه تهیونگ
+ من تنتو دیدم دخترک
- برو بابا
تهیونگ ویو :
بدن فاکیش منو ح*ری کرده .. لعنتی
اون خواستنی بود بدنش
ولی برای بی احترامیاش باید کتک میخورد تو سکس
دستی کلافه کشیدم و مچ دستشو گرفتم و کوبوندمش به دیوار
لبامو روی لبای نرمش قرار دادم و کشیدمشون دهنم و عمیق مک میزدم اروم زبونمو دور زبونش کشیدم و بین لبام به چنگ اوردمش و مک میزدم ...
سرمو بخاطر کمبود اکسیژن اوردم عقب دیدم داشت نفس نفس میزد
- چرا.. به یه هرزه دست میزنی!؟؟؟
از این حرفش عصبی و ناراحت شدم
مچ دستشو فشار دادم و پرتش کردم رو تخت و روش خیمه زدم
+ امشب جوری پارت میکنم که به مال من نگی هرزه
- تو که میگی
+ حقش فقط برای منه
و .. .. .. .."مثبت ²⁰ "
فردا ظهر ساعت 1 "
ا.ت ویو :
با دلدرد شدیدی پاشدم و گریم گرفته بود
تهیونگ کنارم خواب بود
هق هق میزدم که صداشو شنیدم
+ چته ا.ت
- هق .. هق با من خوب رفتار کن
+ ...عزیزدیدم چیشده؟
با صدای بغض دارم به زیر دلم اشاره کردم هق میزدم
تهیونگ بلند شد و منو توی بغلش گرفت
تهیونگ ویو :
هیش اروم کوچولو من اینجام
- باجه
مدار الکتریسیته ای حس کردم
جوری که این دختر به اتکاش معروفه تو دلم به کیوتیش لعنتی فرستادم
صدای در اومد
صدای در اومدرفتم سمتش که یهو
شرط ۳۸
۴۵ کامنت
۳۴.۰k
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.