گربه شاهزاده پارت ۸ بخش اخر
مثل همیشه رفت روی سنگ ایستاد و یوریم رو صدا کرد
🐱 یوریم
🦄 اوه یونگی
🐱 یوریم ، ممکنه این آخرین باری بشه که همو میبینیم
🦄 چییی چراا؟
🐱 مادر میخواد با جانگ هویون ازدواج کنم
یوریم خیلی غمگین شد
🐱 ولی منهمچین کاری نمیکنم عمرا من فقط تو رو دوست دارم 🥺
🦄 میخوای چیکار کنی ؟
🐱 فرار میکنم
🦄 فرارر؟
🐱 اوهوم میرم و دیگه پیدا نمیشم
یونگی که دید یوریم ناراحته صورتش رو نزدیکش کرد و لباشو بوسید
بعد پنج دقیقه لباش رو جدا کرد
🐱 شاید پیشت نباشم اما تا آخر عمرم قلبم پیشته پس ناراحت نباش باشه ؟
🦄 باشه 🙂
🐱 این آخرین خداحافظیه ... خدانگهدار یوریم خیلییی مراقب خودت باش تو امانت منی دست خودت :)
🦄 باشه توام همینطور
برای هم دست تکون دادند و یونگی برای همیشه رفت
رفت و رفت تا اینکه از شهر خارج شد و به جنگلی رفت
شایعاتی بود مبنی بر اینکه توی جنگلی غاری هست که جادوگری ماهر اونجا زندگی میکنه که میتونه هر کاری بکنه
یونگی به اون غار رفت
مثل اینکه شایعات درست بود چون پیرمردی عجیب غریب اونجا نشسته بود
🐱 س سلام
🧞♂️ سلام شما کی باشین ؟
🐱 مین یونگی هستم
🧞♂️ اوه شما شاهزاده مین هستید؟
🐱بله
🧞♂️ بفرمایید امرتون ؟
🐱 ازتون یه درخواست دارم
🧞♂️ چه درخواستی؟
🐱 میخوام من رو تبدیل به گربه کنید
🧞♂️ اوه من توی این کار خیلی حرفه ای ام
🐱 ممنونم
جادوگر از کتابش متنی رو خوند و معجون عجیبی به یونگی داد
🧞♂️ این معجون رو بخور و برو توی رودخونه و دست و موهات رو بشور در عرض پنج دقیقه تبدیل به گربه میشی
🐱 ممنون و این طلسم چطور شکسته میشه؟
🧞♂️ با کشتن دو دختر
🐱 دو دختر .... ممنونم
یونگی تمام پولی که همراهش داشت رو به جادوگر داد و معجون رو خورد و رفت
رودخونه ای پیدا کرد و موهاش رو شست
همونطور که جادوگر گفته بود تبدیل به گربه شد !
از اون روز یونگی یا بهتر بگم آگوست دی همیشه به دیدن یوریم میرفت بدون اینکه یوریم بدونه اون یونگیه !
* پایان فلش بک
🐱 اینجوری شد که اومدم اینجا و اون دو دختر رو کشتم تا دوباره انسان بشم
🐿 چه عجیب
🐱 من فعلا میرم فردا دوباره میام
🐿 خداحافظ
هوسوک ویو :
پشمام ریخته بود عجب زندگی بدی داشته !
اوخی
گریم گرفته بود
همونجا نشستم و آزادانه شروع به گریه کردم
همینطور در حال گریه کردن بودم که دستی روی شونم گذاشته شد ...
.
.
.
اسلاید دوم یوریم ( عکس با هانبوک نداره )
🐱 یوریم
🦄 اوه یونگی
🐱 یوریم ، ممکنه این آخرین باری بشه که همو میبینیم
🦄 چییی چراا؟
🐱 مادر میخواد با جانگ هویون ازدواج کنم
یوریم خیلی غمگین شد
🐱 ولی منهمچین کاری نمیکنم عمرا من فقط تو رو دوست دارم 🥺
🦄 میخوای چیکار کنی ؟
🐱 فرار میکنم
🦄 فرارر؟
🐱 اوهوم میرم و دیگه پیدا نمیشم
یونگی که دید یوریم ناراحته صورتش رو نزدیکش کرد و لباشو بوسید
بعد پنج دقیقه لباش رو جدا کرد
🐱 شاید پیشت نباشم اما تا آخر عمرم قلبم پیشته پس ناراحت نباش باشه ؟
🦄 باشه 🙂
🐱 این آخرین خداحافظیه ... خدانگهدار یوریم خیلییی مراقب خودت باش تو امانت منی دست خودت :)
🦄 باشه توام همینطور
برای هم دست تکون دادند و یونگی برای همیشه رفت
رفت و رفت تا اینکه از شهر خارج شد و به جنگلی رفت
شایعاتی بود مبنی بر اینکه توی جنگلی غاری هست که جادوگری ماهر اونجا زندگی میکنه که میتونه هر کاری بکنه
یونگی به اون غار رفت
مثل اینکه شایعات درست بود چون پیرمردی عجیب غریب اونجا نشسته بود
🐱 س سلام
🧞♂️ سلام شما کی باشین ؟
🐱 مین یونگی هستم
🧞♂️ اوه شما شاهزاده مین هستید؟
🐱بله
🧞♂️ بفرمایید امرتون ؟
🐱 ازتون یه درخواست دارم
🧞♂️ چه درخواستی؟
🐱 میخوام من رو تبدیل به گربه کنید
🧞♂️ اوه من توی این کار خیلی حرفه ای ام
🐱 ممنونم
جادوگر از کتابش متنی رو خوند و معجون عجیبی به یونگی داد
🧞♂️ این معجون رو بخور و برو توی رودخونه و دست و موهات رو بشور در عرض پنج دقیقه تبدیل به گربه میشی
🐱 ممنون و این طلسم چطور شکسته میشه؟
🧞♂️ با کشتن دو دختر
🐱 دو دختر .... ممنونم
یونگی تمام پولی که همراهش داشت رو به جادوگر داد و معجون رو خورد و رفت
رودخونه ای پیدا کرد و موهاش رو شست
همونطور که جادوگر گفته بود تبدیل به گربه شد !
از اون روز یونگی یا بهتر بگم آگوست دی همیشه به دیدن یوریم میرفت بدون اینکه یوریم بدونه اون یونگیه !
* پایان فلش بک
🐱 اینجوری شد که اومدم اینجا و اون دو دختر رو کشتم تا دوباره انسان بشم
🐿 چه عجیب
🐱 من فعلا میرم فردا دوباره میام
🐿 خداحافظ
هوسوک ویو :
پشمام ریخته بود عجب زندگی بدی داشته !
اوخی
گریم گرفته بود
همونجا نشستم و آزادانه شروع به گریه کردم
همینطور در حال گریه کردن بودم که دستی روی شونم گذاشته شد ...
.
.
.
اسلاید دوم یوریم ( عکس با هانبوک نداره )
۱۰.۹k
۲۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.