kooki👿
🔩part 32🔩
⚙️kooki⚙️
کوک: عاشقتم
ه.ی:منم عاشقتم
صبح که بیدار شدم دیدم کوکی هنوز خوابه دلم نیومد بیدارش کنم سمت آشپز خونه رفتم دیدم کوکی غذا رو درست کرده و میز رو چیده
رفتم تو اتاق و آروم گونشو بوسیدم
کوک:سلام بیب🥱
ه.ی:سلام عشقم
2 ساعت بعد^^^^^^
نشسته بودم جلو تلوزيون و کوکی هم کنارم نشسته بود
کوک:بریم پیش پسرا
ه.ی:اوهوم
حاضر شدیم و سمت خوابگاه پسرا رفتیم
پسرا:سلام
کوک:سلام
ه.ی:هلوو
تهیونگ:چه عجب خوابالوها
ه.ی:من خوابالو ام دیگه چی ؟؟
جین :بسه حالا دعوا نکنید صبحونه خوردید
ه.ی:اوهوم
کوکی دستم و کشید منو سمت اتاقش برد
ه.ی:کجا میبری منووو؟؟
کوک:مگه بهت نمیگم انقد با تهیونگ گرم نگیر
ه.ی:آخ آخ آخ بیبی حصودیش شده
کوک:عاام نه اصن هم اینطور نیس
ه.ی:آره معلومه
.....
تا پارت بعد بابای ✋🏻✅
Faitying baby 💸👽
⚙️kooki⚙️
کوک: عاشقتم
ه.ی:منم عاشقتم
صبح که بیدار شدم دیدم کوکی هنوز خوابه دلم نیومد بیدارش کنم سمت آشپز خونه رفتم دیدم کوکی غذا رو درست کرده و میز رو چیده
رفتم تو اتاق و آروم گونشو بوسیدم
کوک:سلام بیب🥱
ه.ی:سلام عشقم
2 ساعت بعد^^^^^^
نشسته بودم جلو تلوزيون و کوکی هم کنارم نشسته بود
کوک:بریم پیش پسرا
ه.ی:اوهوم
حاضر شدیم و سمت خوابگاه پسرا رفتیم
پسرا:سلام
کوک:سلام
ه.ی:هلوو
تهیونگ:چه عجب خوابالوها
ه.ی:من خوابالو ام دیگه چی ؟؟
جین :بسه حالا دعوا نکنید صبحونه خوردید
ه.ی:اوهوم
کوکی دستم و کشید منو سمت اتاقش برد
ه.ی:کجا میبری منووو؟؟
کوک:مگه بهت نمیگم انقد با تهیونگ گرم نگیر
ه.ی:آخ آخ آخ بیبی حصودیش شده
کوک:عاام نه اصن هم اینطور نیس
ه.ی:آره معلومه
.....
تا پارت بعد بابای ✋🏻✅
Faitying baby 💸👽
۳۱.۳k
۱۶ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.