🌌سگ های ولگرد بانگو🌌
(از زبان دازای)
وای خداااااا دارم میمیرممممم از دردددد گرمههههه...هوفففف
وارد خونه شدم...
+:تااااداااایمااااا!
هوم؟چرا صدایی نمیاد؟
+:کسی خونه نیست؟چویا؟کیومی؟
اروم کتم و رو رخت آویز آویزون کردم...بعد رفتم تا خونه رو بگردم...
+:واااااا کسی نیست کهههههه..باید به چویا و کیومی بزنگم...
*شروع مکالمه و دازای و چویا*
"×:بله؟"
"+:چویا؟"
"×:عاا تویی چیشده؟"
"+:کجایی الان؟"
"×:هوف بابا فرستادتم ماموریت..."
"+:اوه اوک...از کیومی خبر نداری؟"
"×:نوچ"
"+:اوک بای"
"×:بای"
*پایان مکالمه*
خب...
*برقراری تماس*
-:*زنگ خوردن موبایلم
+:ها؟این صدای موبایل کیومیِ
*دویدن تو اتاقم
ها؟موبایلش که اینجاست...کجا میتونه باشه...
*دویدن بالا پشت بوم
ا.اینجا که نیست!
*دویدتن طرف حمام
*باز کردن در حمام
+:آبجی!
-:*نگاه
چیه...؟
+:وای خدا...قلبم آمد تو دهنم...عا؟!
*دیدن آب که خونی شده
+:*هول شدن
*اومدن سمتم
چرا آب خونیههههه؟!
-:زخمم خونریزی کرده...فقط همین...*بی حال
+:*اومدن تو وان
*محکم بغل کردنم
...
(اینم این پارت...بقیش بعد...ببخشید اگه کوتاه کوتاه میدم*
وای خداااااا دارم میمیرممممم از دردددد گرمههههه...هوفففف
وارد خونه شدم...
+:تااااداااایمااااا!
هوم؟چرا صدایی نمیاد؟
+:کسی خونه نیست؟چویا؟کیومی؟
اروم کتم و رو رخت آویز آویزون کردم...بعد رفتم تا خونه رو بگردم...
+:واااااا کسی نیست کهههههه..باید به چویا و کیومی بزنگم...
*شروع مکالمه و دازای و چویا*
"×:بله؟"
"+:چویا؟"
"×:عاا تویی چیشده؟"
"+:کجایی الان؟"
"×:هوف بابا فرستادتم ماموریت..."
"+:اوه اوک...از کیومی خبر نداری؟"
"×:نوچ"
"+:اوک بای"
"×:بای"
*پایان مکالمه*
خب...
*برقراری تماس*
-:*زنگ خوردن موبایلم
+:ها؟این صدای موبایل کیومیِ
*دویدن تو اتاقم
ها؟موبایلش که اینجاست...کجا میتونه باشه...
*دویدن بالا پشت بوم
ا.اینجا که نیست!
*دویدتن طرف حمام
*باز کردن در حمام
+:آبجی!
-:*نگاه
چیه...؟
+:وای خدا...قلبم آمد تو دهنم...عا؟!
*دیدن آب که خونی شده
+:*هول شدن
*اومدن سمتم
چرا آب خونیههههه؟!
-:زخمم خونریزی کرده...فقط همین...*بی حال
+:*اومدن تو وان
*محکم بغل کردنم
...
(اینم این پارت...بقیش بعد...ببخشید اگه کوتاه کوتاه میدم*
۳.۴k
۱۳ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.