p28
ویو ات
رفتم داخل جونگ کوک هم پشت سرم وارد شد که با دیدن و سوجون مثل سیخ سرجام خشکم زد..
سوجون:اته...(با لبخند جذاب)
ات:سوجون خودتی..(با ذوق رفت گرفتش بغل)
سوجون:چقدر عوض شدی سه سالی میشه ندیدمت(با جذابی لبخند میزد)
ات:اهوم ..(سوجون دستش رو دور کمر اته حلقه کرد و به خودش چسبوند)
ویو کوک
داشتم پشت سر اته میرفتم دیدم یه پسری اسمش رو صدا زد..
اولش اته خشکش زد بعد به خودش اومد با سرعت رفت گرفتش بغل
من فقط موندم این کیه که میتونه زن منو بغل بگیره ولی من نمیتونم...
وقتی گرفتش بغل لباس اته همون قدر که کوتاه بود یکم رفت بالا رون سفیدش بیشتر توی نمایش بود... و این منو حرصی میکرد میخواستم برم بزنم تو صورت پسره یکی از بازوم گرفتم و مانع رفتم شد برگشتم دیدم ...........
رفتم داخل جونگ کوک هم پشت سرم وارد شد که با دیدن و سوجون مثل سیخ سرجام خشکم زد..
سوجون:اته...(با لبخند جذاب)
ات:سوجون خودتی..(با ذوق رفت گرفتش بغل)
سوجون:چقدر عوض شدی سه سالی میشه ندیدمت(با جذابی لبخند میزد)
ات:اهوم ..(سوجون دستش رو دور کمر اته حلقه کرد و به خودش چسبوند)
ویو کوک
داشتم پشت سر اته میرفتم دیدم یه پسری اسمش رو صدا زد..
اولش اته خشکش زد بعد به خودش اومد با سرعت رفت گرفتش بغل
من فقط موندم این کیه که میتونه زن منو بغل بگیره ولی من نمیتونم...
وقتی گرفتش بغل لباس اته همون قدر که کوتاه بود یکم رفت بالا رون سفیدش بیشتر توی نمایش بود... و این منو حرصی میکرد میخواستم برم بزنم تو صورت پسره یکی از بازوم گرفتم و مانع رفتم شد برگشتم دیدم ...........
۹.۸k
۰۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.