P3
P3
یدفه احساس سوزش روی لپم کردم آره اون منو زد با گریه رفتم تو اتاقم تا صبح گریه کردم
لیا: چرا اینقدر بدبختم مجبورم با کسی که دوس ندارم ازدواج کنم کتک بخورم میشه بمیرم
راوی:
دخترک بیچاره از بس گریه کرد چشاش پف کرد دماغ و چشاش قرمز شده بودن کم کم خوابش برد
در همین حالت کوک کلی از خودش عصبانی شد و به خودش لعنت میفرستاد
رفت تو اتاق لیا دید لیا رو زمین خوابیده دیدش که از بس گریه کرده همه جاش قرمزه زیر چشاش پف کرده
موهاشو نوازش کرد براید بغلش کرد و برد رو تخت خودش سر لیا رو گذاشت روی سینش
۵ ساعت بعد
لیا ویو
دیدم روی سینه کوک هستم اونم خوابش برده بود ساعتو دیدم ساعت۳ شب بود رفتم پایین آب بخورم دستی دور کمرم حس کردم
کوک: سلام بیبی(خواب آلود)
لیا: ولم کن حوصلتو ندارم*تو خیلی غلط میکنی از خداتم باشه*
کوک: اگ نکنم چی میشه
لیا : بریم یه زره استخر شنا کنیم *آخه ساعت ۳*
کوک : اک مایو داری
لیا: آره دارم میرم بپوشم
کوک: منم میرم بپوشم
کوک رفت تو استخر مایو لیا بدنشو قشنگ مشخص میکرد اما نه در اون حد
لیا: کوک من اومدم
کوک: پشمام چه خوشگل شدی
لیا آروم اومد تو استخر
۱۵ مینی شنا کردن که کو یدفه لیا رو بغل کرد از کمر لیا هم پاهاشو دور کمر کوک حلقه کرد
کوک شروع کرد به بوسیدن لیا اما لیا همکاری نمیکرد محکم تر این کارو کرد اما لیا باز همراهی نکرد که کوک طوری لبای لیا رو مک میزد که لباش خون اومد
کوک: چقدر لبات خوش مزن
لیا : وحشی لبام خون اومد
کوک: (خنده)
یدفه احساس سوزش روی لپم کردم آره اون منو زد با گریه رفتم تو اتاقم تا صبح گریه کردم
لیا: چرا اینقدر بدبختم مجبورم با کسی که دوس ندارم ازدواج کنم کتک بخورم میشه بمیرم
راوی:
دخترک بیچاره از بس گریه کرد چشاش پف کرد دماغ و چشاش قرمز شده بودن کم کم خوابش برد
در همین حالت کوک کلی از خودش عصبانی شد و به خودش لعنت میفرستاد
رفت تو اتاق لیا دید لیا رو زمین خوابیده دیدش که از بس گریه کرده همه جاش قرمزه زیر چشاش پف کرده
موهاشو نوازش کرد براید بغلش کرد و برد رو تخت خودش سر لیا رو گذاشت روی سینش
۵ ساعت بعد
لیا ویو
دیدم روی سینه کوک هستم اونم خوابش برده بود ساعتو دیدم ساعت۳ شب بود رفتم پایین آب بخورم دستی دور کمرم حس کردم
کوک: سلام بیبی(خواب آلود)
لیا: ولم کن حوصلتو ندارم*تو خیلی غلط میکنی از خداتم باشه*
کوک: اگ نکنم چی میشه
لیا : بریم یه زره استخر شنا کنیم *آخه ساعت ۳*
کوک : اک مایو داری
لیا: آره دارم میرم بپوشم
کوک: منم میرم بپوشم
کوک رفت تو استخر مایو لیا بدنشو قشنگ مشخص میکرد اما نه در اون حد
لیا: کوک من اومدم
کوک: پشمام چه خوشگل شدی
لیا آروم اومد تو استخر
۱۵ مینی شنا کردن که کو یدفه لیا رو بغل کرد از کمر لیا هم پاهاشو دور کمر کوک حلقه کرد
کوک شروع کرد به بوسیدن لیا اما لیا همکاری نمیکرد محکم تر این کارو کرد اما لیا باز همراهی نکرد که کوک طوری لبای لیا رو مک میزد که لباش خون اومد
کوک: چقدر لبات خوش مزن
لیا : وحشی لبام خون اومد
کوک: (خنده)
۶.۸k
۱۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.