Part17
(بهت زده به طرفش رفت)
کالیسی:این گردنبند برای کیه؟نظری در این باره نداری؟
کوک:نمیدونم شاید مال یکی از جد هام باشه!؟
کالیسی:سریع ازش عکس بگیر از عکس تابلو هم عکس بگیر
کوک:باشه
کالیسی:اون دیگه چیه؟(مشکوک)
کوک:چی؟(منتظر)
کالیسی:جعبه جواهر رو روی کنسول گذاشتم :جالبه این اتاق هیچ گردو خاکی نداره معلومه پای خدمت کار اینجا باز شده یا پدرت این رو ببین (عکس های روی شومینه رو میگه)همشون پاره شدن اونم قسمت طرف پارتنر!(متعجب )
کوک:راست میگی!(تفکر)
پ/ک:کوککککک(عربده)
&با صدای جئون بزرگ هر دو لرزیدن و بهم نگاه کردن
کالیسی:حالا چی کار کنیم؟!
کوک:سریع سمت در رفتم و در قفل کردم صدای پدرم هر لحظه رفته رفته بیشتر میشد استرس تمام وجودمو گرفته دست کالیسی رو گرفتم دیوار در تکیه دادم و اونم پشت سرم وایساده بود ناگهان دستگیره تند تند بالا و پایین شد توی اتاق بعد صدای دستگیره صدای نفس نفس زدن کالیسی میومد اوضاع داشت سخت میشد و باید کاری میکردم چون پدرم تیز تر از این حرفا بود ...اون لحظه چیزی جز اون توی ذهنم نبود
میدونم آخرش کم شد ولی باید کمی خماری بکشید
برای پارت های بعد شرط میزارم
لایک۹۰
کامنت ۱۰۰
کالیسی:این گردنبند برای کیه؟نظری در این باره نداری؟
کوک:نمیدونم شاید مال یکی از جد هام باشه!؟
کالیسی:سریع ازش عکس بگیر از عکس تابلو هم عکس بگیر
کوک:باشه
کالیسی:اون دیگه چیه؟(مشکوک)
کوک:چی؟(منتظر)
کالیسی:جعبه جواهر رو روی کنسول گذاشتم :جالبه این اتاق هیچ گردو خاکی نداره معلومه پای خدمت کار اینجا باز شده یا پدرت این رو ببین (عکس های روی شومینه رو میگه)همشون پاره شدن اونم قسمت طرف پارتنر!(متعجب )
کوک:راست میگی!(تفکر)
پ/ک:کوککککک(عربده)
&با صدای جئون بزرگ هر دو لرزیدن و بهم نگاه کردن
کالیسی:حالا چی کار کنیم؟!
کوک:سریع سمت در رفتم و در قفل کردم صدای پدرم هر لحظه رفته رفته بیشتر میشد استرس تمام وجودمو گرفته دست کالیسی رو گرفتم دیوار در تکیه دادم و اونم پشت سرم وایساده بود ناگهان دستگیره تند تند بالا و پایین شد توی اتاق بعد صدای دستگیره صدای نفس نفس زدن کالیسی میومد اوضاع داشت سخت میشد و باید کاری میکردم چون پدرم تیز تر از این حرفا بود ...اون لحظه چیزی جز اون توی ذهنم نبود
میدونم آخرش کم شد ولی باید کمی خماری بکشید
برای پارت های بعد شرط میزارم
لایک۹۰
کامنت ۱۰۰
۱۳.۷k
۰۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.